همایون شجریان در شبکه‌ی کردست

همایون شجریان در شبکه‌ی کردست

همایون شجریان در شبکه‌ی کردست – مصاحبه و اجرا

کل این مطلب از وبلاگ همایون شجریان کپی شده. به جز لینک دانلودش که منبعش اینجاست

hashiye

دانلود با لینک مستقیم – دانلود از آپلودبوی

حجم فایل: ۱۸۸ مگابایت

نسخه‌ی بدون دوبله‌ی مصاحبه

دانلود زیرنویس

(سعی کردم زیرنویس هماهنگ با این ورژن از فیلم باشه)

پخش آنلاین:

hashiye

مجری: سلام به شما بینندگان عزیز شبکه‌ی کوردسات. عید فطر را به همه‌ی شما تبریک می‌گویم. میزبان هنرمندی هستیم که آوازش افسون و سحر است. هنرمندی از فرهنگ و صدای زیبا، آگاه و زبده در خواندن ردیف‌های آوازی. با فرزند آواز دیدار می‌کنیم: از زمره‌ی خوانندگان خوش‌صدا و بزرگ دنیا. امروز با همایون شجریان دیدار می‌کنیم.

همایون جان خوش آمدی به این برنامه‌ی ویژه‌ی ما که به‌مناسبت عید فطر آماده کرده‌ایم. خیلی خوشحالیم به‌خاطر حضور تو در این برنامه. به گروه عزیز «گریان» هم خوش‌آمد می‌گویم که امروز با هنرمند عزیز همایون شجریان به اجرای برنامه خواهند پرداخت. قبل از شروع برنامه، بخش معرفی همایون شجریان آماده است که با هم نگاه می‌کنیم.


معرفی همایون شجریان:

همایون شجریان فرزند استاد بزرگ محمدرضا شجریان، به سال ۱۹۷۵ در تهران در خانواده‌ای هنرمند، هنرپرور و عجین با موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی به موسیقی و ریتم علاقه‌مند بود. زمانی‌که پدرش این استعداد و علاقه را در او دید، همایون را نزد هنرمند مرحوم ناصر فرهنگ‌فر فرستاد. نزد این استاد، تنبک را فراگرفت و با ریتم‌ها آشنا شد. بعداً هم چند سال نزد استاد جمشید محبی شاگردی کرد. از ده‌سالگی، یادگیری آواز و صداسازی را در محضر پدرش آغاز کرد. هم‌زمان نزد استاد اردشیر کامکار رفت و کمانچه را آموخت.

در سال ۱۹۹۱ در کنسرت‌های گروه «آوا» در آمریکا و اروپا به خوانندگی استاد شجریان، این گروه را همراهی کرد و از سال ۱۹۹۹ با خواندن آواز در کنسرت‌ها، پدرش را همراهی نمود. از آن زمان به بعد در کنسرت‌های زیادی حضور داشته و با موسیقی‌دانان بزرگ ایران همکاری کرده است؛ از جمله در آلبوم‌های «بی تو به‌سر نمی‌شود» و «فریاد» که هر دو آلبوم نامزد دریافت جایزه‌ی گِرَمی شدند. اولین آلبوم همایون شجریان «نسیم وصل» نام دارد که آهنگ‌ساز آن محمدجواد ضرابیان است. بعد از آن، آلبوم‌های دیگری هم منتشر کرده به نام‌های «ناشکیبا»، «شوق دوست»، «نقش خیال»، «خورشید آرزو» و چند آلبوم دیگر…

آغاز گفت‌وگو:

مجری: اولین سؤال من این است که نظرت درباره‌ی کردستان و به‌ویژه شهر «سلیمانیه» ـ که دومین بار است که به این شهر می‌آیی ـ چه هست؟

همایون: من هم عرض سلام و احترام دارم خدمت شما و بینندگان عزیز، امیدوارم خداوند طاعات و عبادات‌شان را قبول کند. عید را هم تبریک عرض می‌کنم. این دومین باری‌ست که به سلیمانیه آمدم و هر دفعه به‌مدت یک هفته اینجا مهمان بودم. می‌توانم بگویم مردم سلیمانیه، مردمی مهربان و خوش‌برخورد و مهمان‌نواز و عجین با موسیقی هستند. واقعاً چیز عجیبی‌ست هر جایی که می‌روی می‌بینی موسیقی با زندگی‌شان آمیخته شده و جریان دارد. هم خیلی خوشحالم و هم خیلی متعجبم که این‌قدر به موسیقی ما علاقه دارند و هنرمندان ایران را به خوبی می‌شناسند. از این بابت خیلی تشکر می‌کنم، به‌خاطر این همه لطف و مهربانی که هم در این سفر و هم در سفر قبلی به ما نشان دادند.

همایون عزیز چه طور شد که تصمیم گرفتی خواننده شوی؟ واقعاً یک شرط و اجبار بود که تو به دلیل اینکه فرزند استاد شجریان هستی باید خواننده شوی؟

نه این شرط نبود، فقط از یک علاقه شروع شد. در ابتدا که با ساز تنبک شروع کردم. در ادامه هم در جلسات درس‌های آواز پدر که در خانه‌ی خودمان برگزار می‌شد، شرکت کردم. از زمان همان کلاس‌ها تصمیم گرفتم خواننده شوم و به‌صورت حرفه‌ای آواز خواندن را دنبال کردم. تا امروز هم فکر می‌کنم همین علاقه بوده که باعث شده کارم را ادامه بدهم.

به‌عنوان یک خواننده یا یک هنرمند توانستی تا امروز یک سبک متفاوت از سبک پدرت و تمامی سبک‌هایی که در موسیقی ایرانی وجود دارد ابداع کنی و دنبال کنی؟

سعی نکردم چنین کاری بکنم که حتماً سبک و شیوه‌ی جدیدی انتخاب کنم و به وجود بیاورم. اما تلاش کردم که کارهای متنوعی اجرا کنم، برای اینکه ببینم به کجا می‌رسم. تقریباً می‌شود گفت در این ده، دوازده سالی که به‌صورت مستقل دارم کار می‌کنم و در آلبوم‌هایی که به مردم تقدیم کردم، تنوع بوده و شیوه و فرم متفاوتی داشته‌اند. از موسیقی سنتی ایرانی گرفته تا موسیقی عبدالقادر مراغی که مربوط به پانصد سال پیش است و کارهای آقای حمید متبسم که اجرا کردم. سعی کردم کارهای مختلفی انجام بدهم تا بفهمم که سرانجام به کجا می‌رسم. آیا موفق می‌شوم سبک تازه‌ای را ارائه بدهم یا نه…

حتماً موفق خواهی شد همایون جان.

امیدوارم… ممنون.

موسیقی کردی گوش می‌کنی؟ همه‌ی موسیقی‌های دنیا را گوش می‌کنی؛ ولی آیا موسیقی کردی هم گوش می‌کنی؟

بله.

به صدای چه کسی علاقه داری؟

اول باید عرض کنم که موسیقی کردستان و موسیقی کردها همگی زیباست. ملودی‌های بسیار زیبا و غنی، و ریتم‌های متنوع و منحصر به فرد. موسیقی‌ای‌ست که قابلیت‌های بسیاری را در خودش دارد که می‌تواند احوالات مختلف انسانی را بیان کند. می‌توانم بگویم من از کودکی به‌واسطه‌ی آشنایی با گروه «کامکارها» ـ که همیشه با هم در ارتباط بودیم ـ دائماً با موسیقی کردی ارتباط داشته‌ام. موقعی هم که پدر با زنده‌یاد مشکاتیان و گروه «عارف» همکاری داشت و کامکارها هم این گروه را همراهی می‌کردند، در ارتباط بودیم و تا الآن هم پیوندم با کامکارها قطع نشده و ادامه دارد. این باعث شده که من همیشه با این موسیقی در ارتباط باشم و گوش بدهم و کارهای خیلی زیبایی بشنوم. بیشتر کارهای کامکارها را شنیدم و خیلی علاقه دارم به کارهای استاد سیدعلی‌اصغر کردستانی که از اساتید موسیقی کردی هستند و همچنین بسیاری از اساتید موسیقی کردی که الآن اسامی‌شان را به‌خاطر نمی‌آورم. خواننده‌ها و آهنگ‌سازهای بزرگی هستند. می‌توانم بگویم در موسیقی خودِ ما هم از ملودی‌های موسیقی کردی خیلی مواقع استفاده می‌شود و ملودی‌های تازه‌ای هستند که برای مردم هم تازگی دارند و خیلی خوش می‌آید به گوش‌شان.

همایون جان در کنسرت سال ۲۰۰۸ که به‌همراه استاد به اینجا آمده بودید، در پایان کنسرت استاد آهنگی را خواندند که یکی از کارهای استاد سیدعلی‌اصغر کردستانی بود. استاد خیلی زیبا خواندند؛ خیلی دوست داریم که تو هم اینجا قسمتی از این آهنگ را بخوانی. خودت مایل هستی؟

بله، فکر می‌کنم یکی دو بیتش یادم باشد، چون مربوط می‌شود به چهار سال پیش.

بفرمایید…

چشم [شروع به خواندن می‌کند] «رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن / ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن» همین یادم بود.

خیلی ممنون، خیلی زیبا بود. مرسی همایون جان. اولین آلبومی که منتشر کردی «نسیم وصل» بود؛ از آلبوم‌های خیلی خوب تو و خیلی زیبا بود. می‌توانی نظر خودت را درباره‌ی این آلبوم بگویی؟ راضی بودی زمانی که این آلبوم را منتشر کردی؟ و اینکه نظر استاد چه بود درباره‌ی این آلبوم؟

بله، خیلی راضی بودم. در واقع برای شروع کارم با پدرم و آقای ضرابیان مشورت کردم. خواستم آلبومی منتشر کنم که شنونده‌ی زیادی به طرف خودش جذب کند و با مخاطبین بیشتری ارتباط برقرار کند. این بود که این فرم را انتخاب کردیم و به نظرم از بهترین و زیباترین کارهای آقای ضرابیان بود، و من هم افتخار خواندن آواز در این کار را پیدا کردم. تصنیفی در آن کار هست به‌نام «هوای گریه» که تا امروز هر کسی من را می‌بیند، آن را بهترین قطعه‌ی من می‌داند. خودم هم به‌شخصه این تصنیف را خیلی دوست دارم.

استقبال خوبی از این آلبوم در داخل ایران شد؟

خیلی استقبال خوبی شد. وقتی این آلبوم به بازار آمد، از پرفروش‌ترین آلبوم‌ها بود.

همایون جان یکی از تصنیف‌ها که مربوط به آلبوم «خورشید آرزو»ست، تصنیف «اسرار عشق» است. قبل از خواندن این تصنیف، آهنگ‌ساز این اثر را معرفی می‌کنی؟

این تصنیف ساخته‌ی آقای سعید فرجپوری‌ست که شعرش را از حضرت حافظ انتخاب کرده‌اند. قبلش هم من آوازی خواهم خواند که شعرش از حضرت سعدی‌ست و امیدوارم که به دل بینندگان و شنوندگان بنشیند.

بفرمایید، دوست داریم بشنویم.

با کمال میل.


اجرا (بخش اول)

:: شعر آواز/ غزل سعدی

من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابم/ بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم هم‌چنان باقی/ و گر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم
نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی ما را/ الا گر دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم
زمستان است و بی‌برگی بیا ای باد نوروزم/ بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم

ببند ای یار بر رویم دری از هر که در عالم/ که دل با دوست مشغول است و زحمت بر نمی‌تابد

:: شعر تصنیف «اسرار عشق»/ غزل حافظ

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/ تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/ با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را/ تا کی کند سیاهی چندین درازدستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید/ ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی


خیلی ممنون همایون جان، خیلی زیبا بود.

سپاس.

همایون عزیز، گزارشی داریم از نظر مردم درباره‌ی تو. طرفداران تو هستند که خیلی صدای تو را دوست دارند… عاشق صدایت هستند. با همدیگر این گزارش را نگاه می‌کنیم.

بله بفرمایید.

گزارش مردمی:

۱. تشکر می‌کنم از شبکه‌ی کوردسات. ما مردم سلیمانیه خیلی خوشحالیم که کوردسات این هنرمند عزیز را دعوت کرده است.

۲. خوش‌آمد می‌گویم به هنرمند همایون شجریان. خیلی خوشحالیم که به سلیمانیه آمده است. امیدوارم آهنگی زیبا را برای ملت کرد بخواند.

۳. خوش‌آمد می‌گوییم به این هنرمند عزیز و محترم. تشکر می‌کنم از شبکه‌ی کوردسات که از بدو تأسیس تا امروز برنامه‌های زیادی را با حضور هنرمندان بزرگ ترتیب داده است. برای دعوت از این هنرمند عزیز هم جای تقدیر است و کار خیلی خوبی انجام دادید.

۴. شبکه‌ی کوردسات همیشه از هنرمندان بزرگ دعوت کرده است. این بار هم خیلی خوب است که هنرمند بزرگ همایون شجریان به کردستان آمده و این برنامه از برنامه‌های زیبای کوردسات خواهد بود. به این دلیل خوشحالم و دوست دارم که همایون آمده است؛ چون خیلی خوب است اگر یک گفت‌وگوی فرهنگی به وجود بیاید.

۵. خوش‌آمد می‌گویم به همایون. واقعاً جوانی بسیار توانمند در موسیقی ایرانی‌ست. خیلی هم دوست دارم از نزدیک با او دیدار کنم. خیلی خوشحالم که به این شهر آمده است.

۶. خوش‌آمد می‌گویم به هنرمند بزرگ ایران همایون شجریان. من خیلی وقت است که آهنگ‌های او را گوش می‌کنم و بیشتر کارهایش را دارم. خیلی لذت می‌برم از صدای همایون. امیدوارم که در شهر سلیمانیه کنسرتی برگزار کند.

۷. من شیفته‌ی همایون هستم. هم صدا و هم نوازندگی‌اش را دوست دارم.

۸. ممنونم از شبکه‌ی کوردسات به‌خاطر دعوت از این هنرمند بزرگ، استاد عزیز، همایون شجریان که من ایشان را استاد موسیقی ایرانی می‌دانم. کارهایش را خیلی زیاد گوش می‌کنم و امیدوارم که بتوانم از نزدیک ایشان را ببینم؛ به‌صورت کنسرت باشد یا یک کنفرانس خبری که با او صحبت کنیم و سؤال‌هایی را که داریم از ایشان بپرسیم، و علاقه‌ی خودمان را به ایشان نشان بدهیم.

۹. تشکر می‌کنیم از شبکه‌ی کوردسات برای دعوت از این هنرمند بزرگ. امیدوارم همگی ما بتوانیم این برنامه را نگاه کنیم. من کارهای همایون و استاد شجریان را خیلی زیاد گوش می‌کنم. امیدوارم نوازندگانی که همایون را همراهی می‌کنند، با نوازندگی خوب‌شان ما کردها را سربلند کنند.

ادامه‌ی گفت‌وگو:

مجری: همایون جان این‌همه علاقه‌ی مردم کردستان را نسبت به خودت می‌بینی؛ نظرت چیست؟ بعد از اینکه گزارش را دیدی این مژده را می‌دهی که آهنگی به کردی بخوانی یا زبان کردی را یاد بگیری؟ برای اینکه طرفدارانت بیشتر شود!

همایون: حتماً… واقعاً همه‌ی این عزیزان من را شرمنده‌ی خودشان کردند. امیدوارم یک روزی بتوانم جواب این‌همه محبت را بدهم. کاش فرصتی بود که می‌توانستم این عزیزان را از نزدیک ببینم و به‌شان بگویم که من هم چقدر دوست‌شان دارم. برای کنسرت هم که یکی از عزیزان فرموده بودند، این قول را می‌دهم که حتماً در آینده‌ای نزدیک اینجا کنسرت برگزار کنم.

یعنی در این برنامه این قول را به ما می‌دهی که در آینده‌ای نزدیک کنسرتی برگزار کنی؟ و در این کنسرت امیدوارم یک آهنگ کردی بخوانی… به زبان کردی.

[خنده] امیدوارم که بتوانم. البته اگر این توانایی را داشته باشم، حتماً.

همایون عزیز برویم سر یک موضوع دیگر که آن هم به تو مربوط می‌شود. جدا از اینکه تو خواننده‌ی بزرگی هستی و صدای خیلی زیبایی داری، نوازنده‌ی تنبک هستی و این ساز را خیلی خوب می‌نوازی. از چندسالگی تنبک را یاد گرفتی و به‌غیر از این ساز توانایی نواختن چه سازهای دیگری را داری؟

یادگیری تنبک را از پنج‌سالگی نزد استاد ناصر فرهنگ‌فر و استاد محبی شروع کردم. بعد از آن هم یادگیری آواز را شروع کردم ولی هم‌زمان تنبک هم ادامه داشت. بعد از آن رفتم نزد استاد اردشیر کامکار و کمانچه را شروع کردم. بعداً هم به هنرستان موسیقی رفتم و نزد زنده‌یاد کامران داروغه ساز کمانچه را ادامه دادم و هم‌زمان پیش استاد اردشیر کامکار هم می‌رفتم. بعد دیگر در کنسرت‌ها، پدر را با ساز تنبک همراهی می‌کردم و آواز هم می‌خواندم. بعداً همه‌ی این‌ها را گذاشتم کنار و به قول معروف چسبیدم به آواز. [خنده]

به‌عنوان نوازنده‌ی تنبک، استاد ناصر فرهنگ‌فر را چه‌طور می‌بینی و معرفی می‌کنی؟ کسی که تنبک را نزدش یاد گرفتی…

خب ایشان که واقعاً یک استاد تکرارنشدنی هستند. برای اینکه بینندگان گفته‌ی من را بهتر متوجه بشوند، باید بگویم که تنبک مثل سازهای غیرضربی و ملودیک نیست که دست نوازنده در نواختنش باز باشد و بتواند با نوانس‌ها و نت‌هایی که دستش هست موسیقی ارائه کند. تنبک در شکل ظاهری‌اش ریتم است؛ اما استاد فرهنگ‌فر به شیوه‌ای تنبک را ارائه و معرفی کردند که می‌شود با آن ملودی موردنظر را بزنی. دیگر اینکه صدا و سونوریته‌ی ساز یک مسئله‌ی بسیار مهم در موسیقی است. در موسیقی ایرانی شما هر سازی را بنوازی یک قسمت مهمش مربوط به نحوه‌ی ساختن ساز است و بقیه‌اش اینکه چه‌جوری و به چه شیوه‌ای ساز را بنوازی. تنبک یکی از سازهایی‌ست که خیلی مشکل است صدای خوب و زیبا از آن دربیاوری. اگر آلبوم «آستان جانان» را با دقت گوش کرده باشید، می‌شنوید که صدای تنبک معجزه‌ست و تنوع ریتمیک در آن عجیب است. روحیه‌ی هنری که آقای فرهنگ‌فر داشتند فقط مختص به ساز تنبک و موسیقی نبود. شعر می‌گفتند، خطاطی می‌کردند و به قول خودشان نواختن تنبک بهانه بود برای شعر گفتن: «تنبک بهانه بود که سازم ترانه‌ای» یا یک چنین چیزی. عذر می‌خواهم اگر احتمالاً شعرش را اشتباه خوانده باشم. به‌طور خیلی کلی می‌توانم بگویم ایشان تکرارنشدنی هستند.

همایون جان فکر کنم مدت خیلی زیادی‌ست که پدرت را ندیده‌ای. مطمئناً دلت برای ایشان تنگ شده. دوست دارم بدانم از اینجا چه چیزی به پدرت تقدیم می‌کنی؟

بله، من الآن تقریباً شش ماهی می‌شود که ندیدمش و مثل همیشه دلم برایش تنگ شده. البته این احساس و ارتباط بین ما از طریق دل همیشه وجود دارد؛ هر چقدر هم که نبینمش. اما با هم در تماسیم و وقتی با هم حرف می‌زنیم، غم و ناراحتی‌ام از بین می‌رود و دل‌خوش می‌شوم. اگرچه نمی‌توانم بگویم که دلم برایش تنگ نشده! دلم برایش تنگ شده… اما متوجه نشدم منظورتان را از اینکه چه چیزی تقدیم‌شان می‌کنم.

چه چیزی تقدیم پدرت می‌کنی؟ چه آوازی؟

آها آواز… دو تا شعر به نظرم می‌رسد که می‌توانم بخوانم. یکی تصنیفی‌ست که چهار سال پیش خودشان در سلیمانیه خواندند: «سخن عشق تو بی‌آنکه برآید به زبانم/ رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم + گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم/ باز گویم که عیان است چه حاجت به بیانم» یا می‌توانم این آواز را بخوانم که خودشان ساخته‌اند: «بی‌همگان به‌سر شود بی تو به‌سر نمی‌شود/ داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود».

هر کدام‌شان را که خودت دوست داری بخوان…

هر کدام که بفرمایید… [شروع به خواندن می‌کند] «بی‌همگان به‌سر شود بی تو به‌سر نمی‌شود/ داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود»

ممنون، خیلی زیبا بود. همایون جان عکسی داری با استاد بزرگ جلیل شهناز که تنبک می‌زنی. با استادهای بزرگ دیگر هم ساز زدی؛ برای نمونه استاد محمدرضا لطفی و استاد حسین علیزاده. زمانی که با این اساتید بزرگ ساز زدی و کنسرت برگزار کردی چه احساسی داشتی که با این اساتید بزرگ همکاری کردی؟

فرمودید استاد شهناز، اولاً می‌خواهم از همین‌جا دست‌شان را ببوسم و برای‌شان آرزوی سلامتی کنم. فکر کنم عکسی که شما دارید مربوط به سنین کودکی من باشد؛ بعد از آن دیگر این افتخار را نداشتم که برسم خدمت‌شان. از استاد علیزاده و استاد لطفی نام بردید که افتخار این را داشتم که با آنها کار کنم. جدا از اینکه استاد من هستند و حق استادی به گردنم دارند و خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم ـ حالا مستقیم یا غیرمستقیم ـ ولی در هنگام همکاری، قبلش سعی کردم با آنها همدل باشم تا راحت در کنارشان کار کنم و آنچه را که در توانم هست ارائه بدهم. احساسم این‌جوری بود. اما همیشه احساس احترام دارم نسبت به‌شان و کارهاشان را گوش می‌کنم و برای من بسیار بسیار باارزش هستند و قدرشان را می‌دانم.

همایون جان در بین هنرمندان و خوانندگان بزرگ کرد چه کسانی را می‌شناسی و بیشتر صدای چه کسی را گوش می‌کنی؟

من بیشتر آوازهای سیدعلی‌اصغر کردستانی را گوش می‌کنم. دیگران را هم می‌شناسم ولی از همه بیشتر به استاد علی‌اصغر کردستانی علاقه دارم. زمانی که روی آوازهای قدیمی کار می‌کردم، آوازهای استاد طاهرزاده را گوش می‌کردم که ایشان هم از خوانندگان قدیمی ایران هستند و همین‌طور آوازهای سیدعلی‌اصغر کردستانی را گوش می‌دادم.

به‌غیر از سیدعلی‌اصغر، مثلاً به استاد حسن زیرک و استاد محمد ماملی گوش دادی؟

بله، حسن زیرک را گوش کردم.

نمی‌خواهی ملودی کارهاشان را به آهنگ تبدیل کنی و بخوانی؟

هیچ وقت نشده و این فرصت را پیدا نکردم. چون هروقت با آهنگ‌سازان ایرانی کار کرده‌ام، یا آهنگی از خودشان آورده‌اند یا از آثار قدیمی موسیقی ایرانی استفاده کرده‌اند. هیچ وقت این فرصت پیش نیامده که روی موسیقی کردی کار کنند یا شعر فارسی را روی ملودی کردی بگذارند و تنظیم کنند. فقط یک دفعه، استاد مشکاتیان یک کاری کرده بودند که فکر می‌کنم زنده‌یاد ایرج بسطامی خوانده بودند اگر اشتباه نکنم؛ که خیلی دوست داشتم می‌شد از آن نوع کارها ارائه بدهم.

همایون، بیشتر موسیقی‌دانان بزرگ دنیا از ملودی‌ها و موسیقی فرهنگ‌ها و ملت‌های مختلف بهره برده‌اند. همایون شجریان به‌عنوان یک هنرمند ایرانی تلاش نمی‌کند از ملودی‌های کردی سود ببرد و برای آوازهای خود از آنها استفاده کند یا بازخوانی کند؟ یک چنین پروژه‌ای به ذهنت نرسیده که انجامش بدهی؟

هیچ‌وقت این کار را نکرده‌ام؛ ولی بایستی روی چنین کاری به‌صورت جدی وقت بگذارم و به خوبی انجام بدهم تا کاری بشود که برای موزیسین‌های کرد هم قابل قبول باشد.

از کارهای هنری و موسیقی فاصله بگیریم و درباره‌ی زندگی شخصی‌ات حرف بزنیم. چگونه پدری هستی؟

پدر ِ… [خنده] پدری مهربان و دلسوز

[حاشیه: در اینجا مترجم به خنده‌ی همایون هم رحم نمی‌کند و آن را هم دوبله می‌کند!]

فرزند داری؟

بله، یک دختر پنج‌ساله دارم به نام «یاسمین»… بیشتر از هر صفتی که بخواهم درباره‌ی خودم بگویم، پدری نگرانم برای بچه‌ام! نمی‌دانم… این احساس تازه‌ای بود که تجربه کردم؛ اینکه یک انسان تا این اندازه نگران کسی باشد.

همایون جان دوباره خوش‌آمد می‌گویم به‌خاطر حضورت در کردستان و شبکه‌ی کوردسات. و خیلی خیلی سپاس‌گزاریم از تو به‌خاطر حضورت در برنامه‌ی ویژه‌ای که به‌مناسبت عید فطر آماده کرده بودیم. دوست دارم اگر سخن دیگری داری که می‌خواهی با مردم کردستان در میان بگذاری، بشنویم و بعد از آن هم همراه بینندگان عزیز، آواز و آهنگ بعدی تو را گوش کنیم.

من هم سپاس‌گزار هستم به‌ویژه از عزیزان شبکه‌ی کوردسات تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند تا بتوانم با عزیزانی که تا این اندازه به موسیقی علاقه‌مندند، ارتباط نزدیک‌تری پیدا کنم. فقط در پایان می‌توانم آرزو بکنم. امیدوارم این محبت و دوستی که بین ما وجود دارد روز به روز افزون شود. برای همه آرزوی سلامتی می‌کنم.

حتماً این‌طور خواهد بود. خیلی خوشحال شدیم از حضورت، خوش آمدی. قدمت به روی چشمان‌مان.

سپاس‌گزارم.

عزیزان، دوباره عید فطر را به شما تبریک می‌گویم. امیدوارم که برنامه‌ای زیبا را به شما تقدیم کرده باشیم. تا برنامه‌ای دیگر… شاد باشید.


اجرا (بخش دوم):

:: شعر آواز/ غزل سعدی

شب فراق که داند که تا سحر چند است/ مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم/ کدام سرو به بالای دوست مانند است
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست/ به خاک‌پای تو وان هم عظیم سوگند است
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل/ هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست/ بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
ز دست‌رفته نه تنها منم در این سودا/ چه دست‌ها که ز دست تو بر خداوند است

:: شعر تصنیف «ای آمان»/ از عارف قزوینی

ای آمان از فراقت آمان
مُردم از اشتیاقت آمان
از که گیرم سراغت آمان
آمان، آمان، آمان، آی امان

چشم لیلی چو بر مجنون شد
دل ز دیدار او پُرخون شد
خون شد از راه دل بیرون شد
آمان، آمان، آمان، آی امان

عارف و عامی از می مستند
عهد و پیمان به ساغر بستند
پای خُم توبه را بشکستند
آمان، آمان، آمان، آی امان

(این پست کلا ۳,۱۱۱ بار دیده شده که ۱ بار آن برای امروز بوده)

4 thoughts on “همایون شجریان در شبکه‌ی کردست

  1. گرامی … زیرنویس ویدیو که برای دانلود گذاشته اید ، در زمان بخش ویدیو به این گونه که در زیر می بینید ، نمایان میشود
    ۰۰:۰۰:۳۲,۰۰۰ –> 00:00:46,030
    ÓáÇã Èå ÔãÇ ÈíääϐÇä ÚÒíÒ ÔȘåí ˜æÑÏÓÇÊ. ÚíÏ ÝØÑ ÑÇ Èå åãåí ÔãÇ ÊÈÑí˜ ã흐æíã. ãíÒÈÇä åäÑãäÏí åÓÊíã ˜å ÂæÇÒÔ ÇÝÓæä æ ÓÍÑ ÇÓÊ

    چه خوب میشد که خودتان فایل زیرنویس را با « نت پد » باز کنید و ببینید که همه چیز چیز بهم ریخته است
    گمان میرود در زمان تبدیل ، این کار درست انجام نشده باشد و فونت فارسی به فونت لاتین برگردانده شد که بدیگونه ناخوانا شده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *