محمد معتمدی و ایمان وزیری – کنسرت آمستردام (۲۰۰۷)
آواز: محمد معتمدی
تار: ایمان وزیری
کمانچه: احسان ذبیحیفر
تنبک: علی رحیمی
دانلود – کمکیها
حجم: ۸۴.۲۱ مگابایت
مدت زمان: ۱:۲۶:۲۸
کیفیت: ۱۲۸kbps
ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
چه صبا برت گذر آورد ز بلاکشان خبر آورد
ببرش زبان اگر آورد ز نیاز خسته حکایتی
دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت
ماهم از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبح دم نشد فلق
چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد
ز روی مهت جانا پرده بر گشا
در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند
که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند
قسم به زند و پازند
به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طرف چمن بین
بنشسته چو من
دل خون بس ز غم
یاری غنچه دهن
گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان
هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان
ز جور مه رویان شکوه گر سازی
به ششدرمحنت مهره اندازی
همچون سالک دست خود بازی
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
خداوندا به فریاد دلم رس
کس بیکس تویی، ما مانده بیکس
همه گویند طاهر کس نداره
خدا یار موو چه حاجت کس
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
بشنو از نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل
کی رسم چون روزگار از دست رفت
الهی آتش عشقم به جان زن
شرر ز آن شعلهام بر استخوان زن
چو شمعم برفروز از آتش عشق
در آن آتش دلم پروانهسان زن
دلی دیرم که بهبودش نمی بو
نصیحت می گرم سودش نمی بو
به یادش می دهم.نش می بره باد
بر آتش می نهم دودش نمی بو
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش ببادامی بسازد
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
دلا یک دم رها کن آب و گل را
صلای عشق در ده اهل دل را
ز نور عشق شمع جان برافروز
زبور عشق از جانان درآموز
چو داود آیت سرگشتگان خوان
زبور عشق بر آشفتگان خوان
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
با عرض سلام
امکان داره اجرای کامل قاصدک اجرای گوتنبرگ رو روی سایت یا تو تلگرام بذارید؟
حتی همون آواز روی غزل عطار هم بذارید عالیه.
از سایت موزیک باران دانلودش کنید
سپاسگزارم
سلام،
اجرای گوتنبرگ و پاریس جمعا ۴ آلبوم بود که دانلود کردم ولی آوازی که شما تو کانال تلگرام گذاشتید تو این آلبومها وجود نداره. راهنمایی بفرمایید ممنون میشم.
متشکرم
یافتم عزیز. سپاس