غرور گل – اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، محمد موسوی و احمد عبادی
اجرای خصوصی در دشتی
۷ دی ۶۱ در منزل استاد دادبه
۸۰kbps – ۱۷٫۰۴MB : مستقیم | مدیافایر
پخش آنلاین غرور گل:
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم
دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
اگر ز خون دلم بوی شوق می آید
عجب مدار که هم درد آهوی ختنم
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
که سوزها است نهانی درون پیرهنم
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود که منم
*****
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ایما را
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار حبیبان باد پیما را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
بسیار ممنون و متشکرم بسیار زیبا بود
“غبار چهره جان” درسته قربان
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
ممنون درست شد
چقدر جالب و ظریف که با یک ویرگول معنی مطلع درخشان این غزل عوض میگردد
حجابِ چهرهیِ جان، میشود غبارِ تنم
حجابِ چهرهیِ جان میشود، غبارِ تنم
خوانش دوم که خوانش مشهور است و تکلیفش روشن؛ تن را حجاب جان دانسته.
اما اولی! اولی وسوسهانداز است که آخر آن حجاب چیست که شدهست غبار تنم؟!
سپاس بیکران.این اجرا رو ،سی و دو سال قبل بر روی کاست و با کیفیت بسیار پایین به دست آورده بودم، ولی آنقدر زیبابود که صدهابار شنیدم.همیشه دلم میخواست باکیفیت خوب داشته باشم.از محبت شما بسیار ممنونم
متن بیت اینطور است.
چو با حبیب نشینی…
به یاد دار حریفان بادپیما را.
متن اصلی حافظ را نمی دانم.
جناب شجریان که از لفظ حریفان استفاده کرده. به نظر من درست است.
متشکرم.
به یاد دار محبان بادپیما را
اعجاز، اعجاز، اعجاز در کلام و در صدا و هارمونی
مگه میشه به این زیبایی شعر گفت، مگه میشه با این تسلط و گیرایی آواز خواند ، مگر میشود با این خوبی ساز زد…