خروس زری، پیرهن پری – داستانی از احمد شاملو
۲ مرداد، سالروز درگذشت احمد شاملو
نویسنده: احمد شاملو
موسیقی: بابک بیات
۱۲۸kbps – ۵۵٫۴۳MB : مستقیم | مدیافایر
پخش آنلاین آلبوم خروس زری، پیرهن پری:
قوقولی قوقو سحر شد
سیاهی دربه درشد
فرشته ها دویدن
ستاره ها رو چیدن
خورشید خانم در اومد
با یک شفق سراومد
تا شب نکرده حاشا
بچه ها بیاین تماشا …
دیشب زن مش ماشالله بیدرد
مرغای محله رو خبر کرد
پاشید واسشون یک چنگی چینه
گفت زود بخورین خروس نبینه
وقتی چراشو پرسیدم من
گفتش با خروس زری بدم من
روباهه دمش درازه
حیله چی و حقه بازه
تا چشم به هم بداری
میبینی که سر نداری
کله پا شدی تو قندون
نه دل داری نه سنگ دون
گربه و طرقه با خروس زری پیرهن پری با هم زندگی می کنند. روباهی در همان نزدیکی ها در سر، شکار خروس زری را می پروراند. گربه و طرقه که از نیت او باخبر هستند. تلاش می کنند که از او مراقبت کنند. اونها موفق می شوند دو بار خروس زری پیرهن پری را از چنگ روباه نجات دهند. تا سرانجام روزی گربه و طرقه و خروس با هم متحد مى شوند و مى توانند روباه را فراری بدهند.
دمت گرم . خاطراتم را زنده کردی
ali
دیروز زن ماشالله بی” درد”…
حیف که هرویینی بود و توده ای