دسته: منوچهر امیرحشمتی
مهندس منوچهر امیرحشمتى به سال 1323 خورشیدى در شهر شعر و سخن، عشق و هنر، زادگاه حافظ و سعدى دیده به جهان باز كرد. وى لیسانس حقوق قضائى، فوق لیسانس علوم آمار اقتصادى است. پدر او از وكلاى مبرز و سرشناس دادگسترى بود و علاقهاى بسیار به هنر و ادبیات ایران بخصوص موسیقى اصیل سنتى ایران كه بیشتر وقت استراحت او صرف گوش دادن به برنامههاى جالب و گوناگون و متنوع «گلهاى جاویدان» و «گلهاى رنگارنگ» مىگردید. وقتى از آقاى مهندس منوچهر امیرحشمتى جویا گردیدم كه چگونه به موسیقى علاقمند و به یادگیرى آن اقدام نموده است؟ گفت: «پدرم به برنامههاى «گلها» بسیار علاقه داشت و شبها را با گوش دادن به این برنامهها طى مىكرد و یاد ندارم از زمانى كه برنامههاى «گلها» توسط شادروان داود پیرنیا به وجود آمد شبى را به پایان برده باشد كه به این برنامهها گوش نداده باشد. به هر حال من هم از سن 9 سالگى با صداى ساز و آواى خوانندگان برنامههاى «گلها» آشنا گردیدم، كشش و جذبهاى در برنامههاى «گلها» بود كه هر كودك و جوان و پیرى را و هر عاشق و عارفى را به سوى خود مىكشید كه من هم یكى از این شیفتگان گردیده بودم. در میان سازها، بیش از همه ساز ویولن مرا عاشق و شیداى خود كرده بود بخصوص صداى ویولن استاد پرویز یاحقى كه هر وقت به آن گوش فرامىدادم، مرا میخكوب مىكرد و در آن لحظات به موسیقى و سبك و سیاق نوازندگى این هنرمند نامى و ارجمند فكر مىكردم تا این كه این علاقه مرا بر آن داشت به یادگیرى موسیقى و فن نواختن ویولن پردازم. هر وقت كه با پدر و مادرم در اینباره صحبت مىكردم آنها به واسطه جو نامساعد و نامطلوب آن زمان با تقاضاى من مخالفت مىكردند و حدود دو سال تقاضاى یادگیرى موسیقى از جانب من و رد این تقاضا از طرف والدینم ادامه پیدا كرد تا این كه عشق به این هنر اختیار را از كف من ربود و در سن شانزده سالگى با پول توجیبى خودم كه روزانه مبلغ پنج ریال بود ویولنى را خریدارى كردم و نزد هنرمندى در شهر شیراز به نام آقاى لطیف نعمان شروع به فراگیرى ویولن گردیدم و در ضمن كتابهاى اول و دوم و سوم هنرستان موسیقى و ردیفهاى اول و دوم آوازى استاد ابوالحسن صبا را در مدت شش ماه تمام كردم. در این مدت به واسطه عشق و علاقه و تمرینات مداوم شبانهروزى، چنان پیشرفتى در امر نواختن ویولن حاصل كردم كه بیشتر سلوهاى استاد پرویز یاحقى را شبیه خود استاد اجرا مىنمودم و این پیشرفت موجب شد تا از من براى كنسرت در مدرسه دعوت و برنامه اجرا نمایم، لذا در اولین كنسرتى كه پس از یك سال از فراگیرى و نواختن ویولن سپرى كرده بودم در دبیرستان نمازى شیراز شركت كردم كه اجراى سلوى برنامه با من بود و با استقبال شدید مدعوین روبرو گردیدم و پس از این موفقیت از طرف مسئولین رادیو شیراز از من دعوت به عمل آمد تا در رادیو به اجراى برنامه پرداخته و با آن مؤسسه همكارى نمایم كه من این دعوت را پذیرفتم و هفتهاى یكبار، یك برنامه سلونوازى یك ربعى اجرا مىكردم. پس از چهار سال، شبى با شنیدن صداى ساز استاد جلیل شهناز، بىاختیار عشق و علاقهى عجیبى نسبت به ساز تار در من پیدا شد كه همین عشق و علاقه مرا به سوى این ساز كشانید. با خرید یك تار، نزد خود شروع به نواختن ساز كردم، در ارتباط با این ساز، استادى اختیار نكردم تنها یكى از دوستانم كه نوازنده تار بود مرا راهنمایى كرد و خودم از روى كتاب زندهیاد استاد علینقى وزیرى با مشخصات و پردهها و سیمهاى این ساز آشنا شدم و از را شنیدن سلوهاى استاد جلیل شهناز شروع به نواختن تار روى سبك و سیاق و تقلید از این استاد ارجمند كردم، ولى بیشتر وقتها باز هم ویولن مىنواختم، تا این كه وارد دانشگاه شدم، در خلال تحصیل در اركستر دانشگاه تار مىزدم و به كارهاى هنرى خود ادامه مىدادم به علت علاقهى فراوان من به موسیقى و ساز تار، كار به جایى رسید كه سلوهاى برنامههاى هنرى دانشگاه را به من محول كرده بودند كه تار بزنم و این را اضافه كنم كه در مسابقه هنرى دانشگاهى كه در شهر رامسر برپا گردیده بود در بین رقباى حرفهاى كه فارغالتحصیل رشته تار و داراى نمره اول بودند، من توانستم رتبهى دوم را احراز نمایم. این مسائل و علاقه روز به روز من نسبت به ساز تار، موجب شد تا به تدریج ویولن و نواختن آن را كنار گذاردم و بیشتر اوقات استراحت من صرف نوازندگى تار مىشد و پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه شیراز براى اخذ فوق لیسانس از شیراز به تهران آمدم كه متأسفانه كار روزانه و تحصیل شبانه كمتر مجال نواختن تار را به من داد و به شیراز بازگشتم و تا سال 1350 در شیراز بودم و چون علاقه به علم حقوق داشتم مجدداً به تهران آمدم و در دانشگاه ملى شبانه حقوق مىخواندم. دیگر نواختن ویولن به طور كلى در این زمان از برنامههاى من حذف گردیده بود و تا این مراحلى رسیده بودم كه استادانى نظیر: شادروان احمد عبادى، پرویز یاحقى، على تجویدى، جلیل شهناز مرا در امر نواختن ویولن تأیید كردند. من متأسفانه یا خوشبختانه هیچوقت فعالیت حرفهاى در رشتهى موسیقى نداشتهام و همیشه به صورت غیرحرفهاى و فقط از روى عشق مفرط به هنر و موسیقى ایرانى نوازندگى كردهام البته كنسرتهاى فراوانى اجرا كردهام و همیشه به عنوان سلیست از من در این كنسرتها استفاده شده است. كه تماماً در برنامههاى مؤسسات علمى و فرهنگى بوده است. از سال 1362 با استاد جلیل شهناز آشنا شدم، از سال 1364 با زندهیاد استاد احمد عبادى افتخار آشنایى پیدا نمودم كه از مكتب این دو استاد چه از جهت موسیقى و چه از حیث اخلاقى بخصوص استاد عبادى كه نه تنها استاد موسیقى بلكه معلم اخلاق، انسانیت و زندگى و عرفان بود و من همیشه او را مثل پدرى روحانى براى خود مىدانم و درسهایى كه از ایشان آموختهام آویزه گوش خود قرار خواهم داد و آن را فراراه خویش قرار دادهام».
آثار جمعآوری شده از این هنرمند در سایت خصوصی به شکل زیر است:
عالم پنهان – اجرای خصوصی محمد موسوی، منوچهر امیرحشمتی و محمود ملکی
عالم پنهان – اجرای خصوصی محمد موسوی، منوچهر امیرحشمتی و محمود ملکی ابوعطا دانلود – آپلودبوی پخش آنلاین اجرای خصوصی…