گلهای ایرج – برگ سبز شمارهی ۲۴۴
در دستگاه سهگاه
ایرج و عبدالوهاب شهیدی
نی: حسن کسایی و حسن ناهید
سنتور: رضا ورزنده
ویلون: پرویز یاحقی
گوینده: رضا معینی
پالایش: سینا مهدویان
شعر آواز: مجمر زوارهای و حافظ
128kbps – ۲۲.6MB : مستقیم | آپلودبوی
پخش آنلاین برگ سبز شمارهی ۲۴۴:
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای مَلِکالحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، ناله شب
این همه از اثر لطف شما میبینم
************
بیرون نرود مهر تو گر خون رود از دل
مهر تو نه خون است که بیرون رود از دل
افسانه شد از بیخبری در همه شهر
گفت آنکه غم عشق به افسون رود از دل
گردون به من آن کرد به هجر تو که مشکل
در وصل مرا کینه گردون رود از دل
************
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
************
به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار، بیار، بیار باده که مستظهرم به همت او
چراغِ صاعقه آن سَحاب روشن باد
که زد به خرمنِ ما آتشِ مُحبّت او
مکن به چشم حقارت نگاه در منِ مست
که نیست معصیت و زهد بیمَشیت او
نمیکند دلِ من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فرِّ دولت او
مدام خِرقه حافظ به باده در گروست
مگر ز خاکِ خرابات بود فطرت او
************
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد