نقش تمنا – عبدالحسینخان برازنده، حسن کسایی و کریم سماوی
سپاس از حمیدرضا عزیز بابت ارسال این اثر
۶۴kbps – ۱۱٫۰۳MB : مستقیم | مدیافایر
پخش آنلاین نقش تمنا :
ببین در چشم من نقش تمنائی که من دارم!
بخوان در رشته اسراری که من در لوح دل دارم!
اگر با چشم دل بینی تو آن مشکل که من دارم
تو خواهی مشکلم آسان کنی اما نخواهد شد یقین دارم
در این بحر تفکر غوطه ور چون کاخ در تریاق
تماشا کن چون موجی خروشان روزگاری را که من دارم
همه گفتند مجنون وار بسی بهر چه میگردی
چه خوش باشد همین دیوانگی جانا که در آن عالمی دارم
******************
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
بهار میگذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید
کریم سماوی سالاره سالارخوانندگان
کریم سماوی ابتدای دهه ۱۳۴۰ آمد اهواز و با کمک دوستان استخدام فرهنگ و هنر شد و ازدواج کرد و در اهواز وبود تا زمان جنگ و از آن پس خبری از اونداشتم. آخرین بار شهریور ۵۹ چند روز پیش از جنگ در خیابان او را دیدم. نواری از او دارم از نوروز ۱۳۴۵ که درخانه ما خوانده. یک بار هم مجله جوانان مفصل داستان زندگی او را نوشت فکر کنم سال ۵۵ یا ۵۶ بود.