گزارش صوتی و ضبط زنده رادیویی کنسرت ارکستر پردیس در فستیوال رودالشتات ۲۰۱۹ آلمان.
پردیس نام اثری به آهنگ سازی حمید متبسم برای آنسامبل سازهای ایرانی و ارکستر زهی و بادی کلاسیک است، که در سال ۲۰۱۹ در فستیوال رودالشتات در فضای باز و با حضور بیش از ۴۰۰۰ بیننده و شنونده اجرا شد. در این کنسرت، ارکستر سمفونیک Thüringen به رهبری Oliver Weder همراه آنسامبل سازهای ایرانی پردیس را اجرا کردند. خوانندگان این اثر مهدیه محمدخانی و وحید تاج بودند.
نوازندگان سازهای ایرانی به شرح زیر هستند:
تار: حمید متبسم
بم تار: سمیرا گلباز
سنتور: روزبه مطیعا
عود: آرمان سیگارچی و ارسلان علیزاده
سازهای کوبهای: بهنام معصومی و شهاب اقبالی
سپاس فراوان از جناب شهاب اقبالی برای ارسال فایل این اجرا.
256kbps – 126MB : مستقیم | آپلودبوی
پخش آنلاین گزارش صوتی و ضبط زنده رادیویی کنسرت ارکستر پردیس:
گل خندان که نخندد چه کند
علم از مشک نبندد چه کند
نار خندان که دهان بگشادست
چونک در پوست نگنجد چه کند
مه تابان به جز از خوبی و ناز
چه نماید چه پسندد چه کند
آفتاب ار ندهد تابش و نور
پس بدین نادره گنبد چه کند
عاشق از بوی خوش پیرهنت
پیرهن را ندراند چه کند
دلم از چنگ غمت گشت چو چنگ
نخروشد نترنگد چه کند
***********
در وسعت بیکرانه ی دشت
گلبرگهای ترد شقایق را
تاب مقاومتی خواهد ماند
شکفتن تصویر طبیعت زنده در توست ای بهار
آیا شقایقها جامهای شرابند
که اینگونه شور مستی را
در خوشه های سبز گندم پراکنده اند
در دست باد
تا نگاهم از هر گلی جرعهای بنوشد
***********
بسان رهنوردانی که در افسانه ها گویند
گرفته کولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پر گوی و گه خاموش
در آن مِهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند
ما هم راه خود را می کنیم آغاز
سه ره پیداست
نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر
حدیثی که اش نمی خوانی بر آن دیگر
نخستین : راه نوش و راحت و شادی
به ننگ آغشته ، اما رو به شهر و باغ و آبادی
دودیگر : راه نیمش ننگ ، نیمش نام
اگر سر بر کنی غوغا ، و گر دم در کشی آرام
سه دیگر : راه بی برگشت ، بی فرجام
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
***********
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بگذاریم
کجا؟ هر جا که پیش آید
بدانجایی که می گویند خورشید غروب ما
زند بر پرده ی شبگیرشان تصویر
بدان دستش گرفته رایتی زربفت و گوید : زود
وزین دستش فتاده مشعلی خاموش و نالد دیر
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا تا راه بسپاریم
به سوی آفتاب شاد صحرایی
که نگذارد تهی از خون گرم خویشتن جایی
و ما بر بیکران سبز و مخمل گونه ی دریا
می اندازیم زورقهای خود را چون کُلِ بادام
و مرغان سپیدِ بادبانها را می آموزیم
که باد شُرطه را آغوش بگشایند
و می رانیم گاهی تند ، گاه آرام
بیا ای خسته خاطر دوست ! ای مانند من دلکنده و غمگین
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
***********
زندگی زیباست
گفته و ناگفته ای بس نکته ها کاین جاست
آسمان باز
آفتاب زر
باغهای گل
دشت های بی در و پیکر
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
بوی خاک عطر باران خورده در کهسار
خواب گندمزارها در چشمه مهتاب
آمدن رفتن دویدن
عشق ورزیدن
غم انسان نشستن
پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
همنفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن
نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
***********
سیاوش منم نه از پریزادگان
از ایرانم از شهر آزادگان
که ایران چو باغیست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از بوستان
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون لاله و سنبل است
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
تو با رستم ایدر جهاندار باش
نگهبان ایران و بیدار باش
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
خداییش شعرش… معره نه شعر
صدای محمدخانی چرا اینجوریه؟ ایراد از صدابرداریه یا کلا صداش تغییر کرده؟