راه وداع – اجرای خصوصی غلامحسین بنان و محمدرضا لطفی
۸ اسفند، سالروز درگذشت غلام حسین بنان
سایه: یه مهمونی بود تو خونه ی من که لطفی و بنان باهم آشنا شدن و زدن و خوندن. ببینید لطفی چه محبوبانه و با ادب و فروتنی ساز میزنه،فقط می خواد زمینه رو فراهم کنه که بنان بخونه. وقتی هم فرصت پیدا می کنه خودشو معرفی می کنه و تکنیکشو نشون می ده. خیلی لطیف و خلاصه و با تانی ساز زده. درست مناسب آواز بنان،لطفی ساز و طوری کوک کرد که جای صدای بنان باشه. تا شروع کرد بنان به من گفت: آقای ابتهاج،آقای ابتهاج! مثل آقا حسینقلی می زنه. این حرف بنانه،خیلی قیمت داره، بعد هم لطفی یه دشتی زد. بنان گفت سی سال بود آرزو داشتم با چنین سازی بخونم.
بنان شروع می کند به خوندن شعر فروغی بسطامی:
خوش آنکه حلقههای سر زلف وا کنی
دیوانگان سلسلهات را رها کنی
این آخرین آواز درست و شیوای بنانه… با لذت خونده، اصلا به شوق اومده. با اینکه مستِ مست بوده ببینید چقدر درست و بجا شعر رو تلفظ می کنه. به آکسانها توجه کنین، ایده آله شعرو این طور خوندن. اصلا آوازو کنار بگذارید… لطفی وقتی بنان می خوند هی می گفت: به به . من خیلی از این روحیه لطفی خوشم می آد.
اصلا آواز از این لطیف تر نمی شه. مثل شعر سعدیه! روان، مو به مو درست.. یه تیکه کم و زیاد نداره… اواز بنان شعرو ده مرتبه می آره بالا … بنان می گفت رهی رو من رهی کردم! راست میگفت… یه روز به من گفت: آقای ابتهاج همه ی شاعر ها از من بدشون میاد. تو چرا از صدای من خوشت میاد؟ گفتم آقای بنان اونها شاعر نیستن. عقلشون نمی رسه !… من از جوونی همه ی آوازهاشو بلد بودم.
(برگرفته از کتاب پیر یرنیان اندیش،خاطرات هوشنگ ابتهاج صفحه ۵۲۰)
بخش نخست این اجرا را از اینجا بشنوید.
دانلود – کمکی
پخش آنلاین اجرای خصوصی راه وداع:
خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی
دیوانگان سلسلهات را رها کنی
کار جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت
مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی
گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی
چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتست که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
چشم بی سرمه سیاهش نگرید
روی ناشسته چو ماهش نگرید
عذرخواهی کندم بعد از قتل
عذر بدتر ز گناهش نگرید
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
سرو بستانی تو یا مه یا پری
یا ملک یا دفتر صورتگری
هر که یک بارش گذشتی در نظر
در دلش صد بار دیگر بگذری
آفتاب از منظر افتد در رواق
چون تو را بیند بدین خوش منظری
سلام. رفع فیلتر سایت رو تبریک میگم
درود. مرسی محمدجان
بسیار زیبا و شنیدنی … کار عالی دو استاد بی چون و چرا!!!
تشکر بابت سایت فوق العاده تون
با سلام و تشکر از فعالیت بسیار درخشانی که در عرصه ی ارایه ی آثار سنتی دارید. مطلبی که خواستم بنویسم درخواستی دوستانه س از عزیزانی که روی ردیف و نغمات موسیقی سنتی ما تسلط دارن. اگر امکانش بود نام دستگاه و آواز و گوشه هایی که اجرا میشن رو هم برای هر اثر بنویسید که جنبه ی آموزشی هم داشته باشه. از اونجایی که اجراها از بزرگانه حتما سرمشق بسیار مناسبی خواهد بود برای کسانی مثل من که هنوز آغاز راه هستن. بسیار از شما ممنونم.
سلام
اونجایی که نوشتین « … این حرفه بنانه …» مشکل نگارشی داره، درستش اینه: « … این حرفِ بنانه …».
متشکرم
خدا بنان و رحمت کنه.
با سلام و عرض ادب
متاسفانه آواز آخر در این فایل آورده نشده:
سرو بستانی تو یا مه یا پری
یا ملک یا دفتر صورتگری
هر که یک بارش گذشتی در نظر
در دلش صد بار دیگر بگذری
آفتاب از منظر افتد در رواق
چون تو را بیند بدین خوش منظری
پروردگار بنان معجزه گر را در پرتو مهر خودش نگه دارد