کنسرت سیمرغ در هلند – همایون شجریان و هومن خلعتبری
اجرای تئاتر هرلن هلند، ۲ اکتبر ۲۰۱۱
دو نسخه از این اجرا در شبکه بیبیسی فارسی پخش شده بود که مجموع هر دو اجرا ۷۰ درصد از کل اجرا را شامل میشد.
ویدیوی پیش رو ترکیب این دو نسخه است.
آهنگساز :حمید متبسم
تکخوان: همایون شجریان
رهبر ارکستر: هومن خلعتبری
نی: پاشا هنجنی (تکنواز)
کمانچه І : سینا جهانآبادی (تکنواز)، سینا علم، مسلم علیپور
کمانچه II : علیرضا دریایی، بهنوش بهنامنیا
قیژک آلتو: رضا آبایی، شیما شاهمحمدی، سمانه باروتی
قیژک بم: مهدی بصیرتمنش ، بیتا قاسمی
سنتور: پویا سرایی (تکنواز)
تار І : پدیده احرارنژاد، پویان بیگلر
تار II : سیاوش برهانی، سحر سخایی، میلاد علیپور
بمتار: آوا ایوبی، جلال امیرپورسعید، ترگل خلیقی
بربت: علی پژوهشگر (تکنواز)، مرجان راوندی، مسعود عابدینی، پژمان زاهدیان
سازهای کوبهای: سینا خشکبیجاری، افشین بابایی، مجید وطنیان
کر سوپرانو: سایه سدیفی (تکخوان)، گلاره وزیریزاده، سعیده قاضی
کر تنور: مازیار یونسی، نیما خادملو، مهیار طهماسبی
دریافت با لینک مستقیم – دریافت از آپلودبوی
پخش آنلاین کنسرت هلند سیمرغ :
سیمرغ، نیکی، راستی
نبود ایچ فرزند مر سام را
دلش بود جویا دلارام را
نگاری بد اندر شبستان اوی
ز گلبرگ رخ داشت و از مشک موی
از آن ماهش امید فرزند بود
که خورشید چهر و برومند بود
ز سام نریمان همو بار داشت
ز بار گران تنش آزار داشت
ز مادر جدا شد بدان چند روز
نگاری چو خورشید گیتی فروز
به چهره چنان بود بر سان شید
ولیکن همه موی بودش سپید
کسی سام یل را نیارست گفت
که فرزند پیر آمد از خوب جفت
یکی پهلوان بچهی شیردل
نماید بدین کودکی چیر دل
تنش نقرهی پاک و رخ چون بهشت
بر او بر نبینی یک اندام زشت
فرود آمد از تخت سام سوار
به پرده درآمد سوی نوبهار
چو فرزند را دید مویش سپید
ببود از جهان سر به سر ناامید
سوی آسمان سربرآورد راست
زدادآور آنگاه فریاد خواست
که ای برتر از کژی و کاستی
بهی زان فزاید که تو خواستی
اگر من گناهی گران کردهام
و گر کیش اهریمن آوردهام
چه گویم که این بچه دیو چیست
پلنگ دورنگ است یا خود پری است
بخندند بر من مهان جهان
از این بچه در آشکار و نهان
بگفت این بخشم و بتابید روی
همی کرد با بخت خود گفتگوی
بفرمود پس تاش برداشتند
از آن بوم و بر دور بگذاشتند
به جایی که سیمرغ را خانه بود
بدان خانه این خرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز
برآمد برین روزگاری دراز
فرود آمد از ابر سیمرغ و چنگ
بزد برگرفتش از آن گرم سنگ
ببردش دما تا به البرز کوه
که بودش بدآنجا کنام گروه
نگه کرد سیمرغ با بچگان
بران خرد خون از دو دیده چکان
شگفتی برو بر فکندند مهر
بماندند خیره بدان خوب چهر
خداوند مهری به سیمرغ داد
نکرد او بخوردن از آن بچه (یاد)
چو آن کودک خرد پرمایه گشت
برآن کوه بر روزگاری گذشت
یکی مرد شد چون یکی زاد سرو
برش کوه سیمین میانش چو غرو
نشانش پراکنده شد در جهان
بد و نیک هرگز نماند نهان
به سام نریمان رسید آگهی
از آن نیک پی پور با فرهی
فرود آمد از کوی و بالای خواست
یکی جامه، خسرو آرای خواست
سپه یکسره پیش سام آمدند
گشاده دل و شاد کام آمدند
تبیره زنان پیش بردند پیل
برآمد یکی گرد چون کوه نیل
خروشیدن کوس با کره نای
همان زنگ زرین و هندی درای
سواران همه نعره برداشتند
بدان خرمی راه بگذاشتند
به شادی به شهر اندرون آمدند
ابا پهلوانی فزون آمدند
بپرسید سین دخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عناب را
چه مردیست آن پیرسر پور سام؟
همی تخت یاد آیدش یا کنام؟
چنین داد مهراب پاسخ بدوی
که ای سرو سیمین بر ماه روی
دل شیر نر دارد و زور پیل
دو دستش بکردار دریای نیل
چو برگاه باشد زرافشان بود
چو در جنگ باشد سرافشان بود
سپیدی مویش بزیبد همی
تو گوئی که دلها فریبد همی
چو بشنید رودابه این گفت و گوی
برافروخت، گلنارگون گشت روی
چو خورشید تابنده شود ناپدید
در حجره بستند و گم شد کلید
برآمد سیه چشم گلرخ ببام
چو سرو سهی بر سرش ماه تام
چو از دور دستان سام سوار
پدید آمد این دختر نامدار
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
که شاد آمدی ای جوانمرد راد
کمندی گشاد او زگیسو بلند
که از مشک از آنسان نپیچی کمند
کمند از رهی بستد و داد خم
بیفکند بالا نزد هیچ دم
فروغ رخش را که جان بر فروخت
در او بیش دید و دلش بیش سوخت
چنین تا سپیده برآمد زجای
تبیره برآمد ز پرده سرای
با سلام. لینکهای این پست از بین رفته اند. در صورت امکان مجددا بارگذاری کنید. با نهایت سپاس و تشکر
درست شد
ممنون