سپیده – شهرام ناظری، محمدرضا لطفی و گروه شیدا

سپیده - شهرام ناظری، محمدرضا لطفی و گروه شیدا

سپیده – شهرام ناظری، محمدرضا لطفی و گروه شیدا

ولی فایل تصویری این اجرا کیفیت بسیار بدی داره و پر از پرش هست.

تار: محمدرضا لطفی
خواننده: شهرام ناظری
تار: زیدالله طلوعی
تار: محمدجمال سماواتی
تارباس: مجید درخشانی
کمانچه: هادی منتظری
سنتور: پشنگ کامکار
نی: جمشید عندلیبی
عود: میراسماعیل صدقی‌آسا
عود: محمد فیروزی
رباب: بیژن کامکار
تنبک: ارژنگ کامکار

سپیده ، اولین کنسرت پس از انقلاب است که در آذرماه سال ۱۳۵۸ در دانشگاه ملی و تالار وحدت اجرا شد . استفاده از فرم مدرن تر آهنگسازی و تنظیم نسبت به آثار قبلی گروه شیدا ، کاملا مشهود است . این اثر ، با صدای شجریان ، مطمئنا از ماندگارترین آواهای این سرزمین خواهد بود (به نظر من سپیده از معدود آثار موسیقی ایرانی است که تمام وجود گروه را میتوان در آن حس کرد)
البته این اثر با خوانندگی شهرام ناظری ، نیز اجرا شده است . ایشان نیز انصافا خوب خوانده اند .[برگرفته شده از وبلاگ دل‌آواز]

hashiye

مستقیممدیافایرآپلودبوی

فایل صوتی

پخش آنلاین کنسرت سپیده:

دریافت از کانال تلگرام

آموزش دانلود

hashiye

دیــده بگشا ای برادر، تیرگی ها را مپرور
آنکه از دامش رهیدی، بر نهاده دام دیگر
دشمنت کین آفریده، کینه از دین آفریده
او که از هر در بتازد، بر مه و اختر بتازد
چون تو را آشفته بیند، بر تو آسانتر بتازد
کرد و ترک و بلوچ ای دلاور، ترکمن، آذری، ای برادر
ای عرب، ای عجم، شیعه، سنی، ای به هم روز غم یار و یاور
ای بـرادر ای برادر، دام دشمن را مگستر
ای ز مهر وطن سینه لبریز
خون بر این خاک ویرانه کم ریز
میهنم داغ دل دیده بسیار
بار اندهش از سینه بردار
آذر افشان و شب را سحر کن
خانۀ فتنه زیر و زبر کن
ای برادر ای بـــــرادر، دام دشمن را مگستر
فتنه از بیگـــانه زاید، کار ما از ما گشاید
تا به مهر هم نجوشیم، جام پیروزی ننوشیم

***************

زمانه قرعه ی نو می‌زند به نام شما
خوشا شما که جهان می‌رود به کام شما
در این هوا چه نفس‌ها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما
تنور سینه‌ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
زمان به دست شما می‌دهد زمام مراد
از آنکه هست به دست خرد زمام شما
ز صدق آینه کردار صبح‌خیزان بود
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما

***************

ایرانی به سرکن خواب مستی
برهم زن بساط خود پرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد
چه از پا نشستی
در این شب سپیده نادمیده
تیغ شب به خونش درکشیده
امید چه داری از این شب
که در خون کشیده سپیده
تیغ بر کش آذر فشان، نغمه‌ها را تندری کن
در دل شب رخ بر فروز، کار مهر خاوری کن
از درون سیاهی برون تاز
پرچم روشنائی برافراز
تا جهانی از تباهی وا رهانی
دیو شب را تیغ بر دل برنشانی
با خواری در روزگار ننگ باشد زندگانی
مرگ به تا چنین زندگانی
ای مبارز ای مجاهد ای برادر
دل یکی کن ره یکی کن بار دیگر
راه بگشا سوی شهر روشنی ها
روزگار تیرگی ها برسرآمد

***************

به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
که چون سمند زمین شد سپهر رام شما
به شعر «سایه» در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پر نوش باد جام شما

***************

دلا دیدی دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد!
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت از این خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجر ها که از دلها گذر کرد!
ز هر خون دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است

***************

ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین رهِ پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دل ها پرخون است
شکوهِ شادی افزون است
سپیده‌ی ما گلگون است
که دستِ دشمن، در خون است
ای ایران، غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما؛ راه حق، راه به روزی‌ ست
اتحاد اتحاد! رمز پیروزی‌ ست
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان
خوش باد یادگار خونِ عاشقان
ای بهار ای بهارِ تازه جاودان
در این چمن شکفته باش

سپیده

(این پست کلا ۱,۵۴۴ بار دیده شده که ۱ بار آن برای امروز بوده)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *