حمیدرضا نوربخش، پرویز مشکاتیان و گروه عارف – کنسرت تصویری سال ۷۸ کرمانشاه

قسمت ۱: مستقیم – مدیافایر – آپلودبوی

قسمت ۲: مستقیم – مدیافایر – آپلودبوی

حجم: ۲۹۰مگ(۱۳۰ و ۱۶۰  مگ) – فرمت: mp4 – کیفیت: ۲۸۸p
مدت زمان:‌ ۱ساعت و ۵۱ دقیقه – صدا و تصویر هماهنگ نیست

پخش آنلاین کنسرت حمیدرضا نوربخش، پرویز مشکاتیان:

آموزش دانلود

دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
گرد در امید تو چند به سر دوانمش
ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد
فارغی از فغان من گر به فلک رسانمش
هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش
نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش
پنجه قصد دشمنان می‌نرسد به خون من
وین که به لطف می‌کشد منع نمی‌توانمش

*********

بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین منال از نفس سرد و روی زرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!
خونی که ریخت از دل ما، سایه ! حیف نیست
گر زین میانه آب خورد تیغ هم نبرد

*********

دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران در ره سودای تو خاک قدمند
شهری اندر طلبت سوخته‌ در آتش عشق
خلقی اندر هوست غرقه‌ی دریای غمند
هر خم از زلف پریشان تو زندان دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند

*********

چه کرده‌ام که دلم از فراق خون کردی؟
چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟
چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی؟
چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟
همه حدیث وفا و وصال می‌گفتی
چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی
ز انتظار تو جانم به لب رسید، بیا
نظر به حال دلم کن، ببین که: چون کردی؟
لوای عشق برافراختی چنان در دل
که در زمان، علم صبر سرنگون کردی

*********

در زمین بی زمانی نا کجا آبادیم
شهروند روستای هر چه باد آبادی‌ام
چشمهای مهربانی از نظر دورم نداشت
ای بغل آیینه تن ،آغوش‌ها بگشادی‌ام
سنگ بودم، مردگی می‌رفت تا خاکم کند
با دم گلسنگی‌ات دنیای دیگر دادی‌ام
پیش آتش بازی چشمت زمستان قصه‌ایست
از تو می‌گویند پیران شب آبادی‌ام

منبع