گلهای ایرج – برگ سبز شمارهی ۲۵۴
خواننده: ایرج، محمود محمودیخوانساری
ویلن: حبیبالله بدیعی
تار: جلیل شهناز، لطفالله مجد
گوینده: روشنک
شعر آواز: ابوالحسن ورزی و مهستی بهرینی
57kbps – 12MB : مستقیم | آپلودبوی
پخش آنلاین برگ سبز شمارهی ۲۵۴:
در هجر تو گفتم که زجان می ترسم
وصل آمد و من هم آنچنان می ترسم
دی خود به زبان دشمنان ترسیدم
امروز به چشم دوستان می ترسم
جمال الدین اصفهانی
نه بوی عشقی از این روزگار می آید
نه آه دلکشی از این دیار می آید
گذشت عمر و نیامد شبی به بالینم
به کار من چو نیامد چه کار می آید
ظهیر فاریابی
تا با غم تو بر سر سودا دلِ من است
سرمایه بخش شادی دلها دلِ من است
تا از دهانِ نوشِ تو سیرابِ بوسه نیست
لب تشنه ی هزار تمنا دلِ من است
با اشکِ شمع شعله ی سوزان نداشته است
آن الفتی که دردِ تو را با دلِ من است
ای موجِ عشق، گر همه طوفان به پا کنی
پیش آر جام خویش که دریا دلِ من است
ابوالحسن ورزی
طریق عشق جانان جز بلا نیست
زمانی بی بلا بودن روا نیست
میان صد بلا خوش باش با او
خود آنجا کو بود آنجا بلا نیست
عطار
مخور امروز غم بسیار مخور
نخوری جز غم دلدار مخور
نه غم یار ازین زخمها نیست
اگرت هست نگه دار مخور
شاعر ناشناس
در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با ناله های خویشتن
جز غم و دردی که دارد دوستی ها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کیم ؟ دیوانه ای کز جان خریدار غمم
مرگ را راحت شمارد از برای خویشتن
آن حبابم کز حیات خویش دل بر کنده ام
زانکه خود بر آب می بینم بنای خویشتن
مهستی بهرینی