سماع درد؛ روایت هوشنگ ابتهاج بر اجرای نوا جشن هنر ۱۳۵۵

سماع درد؛ روایت هوشنگ ابتهاج بر اجرای نوا جشن هنر ۱۳۵۵

سماع درد؛ روایت هوشنگ ابتهاج بر اجرای نوا جشن هنر ۱۳۵۵

hashiye

۱۲۸kbps – ۲۱٫۹۳MB  :   مستقیم | مدیافایرآرشیو

پخش آنلاین سماع درد؛ روایت هوشنگ ابتهاج بر اجرای نوا جشن هنر ۱۳۵۵ :

دریافت از کانال تلگرام

 آموزش دانلود

hashiye

موسیقی ما، روایت است. قصه است. حکایت است. اساساً هر موسیقی‌ای از همین جنس است. آدمیان در موسیقی خودشان را می‌بینند و باز می‌شناسند. موسیقی مثل آینه می‌ماند. کسی که جلوی آینه می‌ایستد اگر مایه‌ای از فراست و معرفت داشته باشد، می‌تواند به قصه گفتن بنشیند و شرح جمال بگوید یا حکایت فراق. گمان من این است که کسانی که با موسیقی نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند – یا با یک موسیقی خاص نمی‌توانند ارتباط داشته باشند – دقیقاً از همین روست که در آن قصه‌ای و داستانی دلربا نمی‌بینند و نمی‌شنوند. گوشِ قصه‌شنو و جانِ حکایت‌پذیر آدمی اگر گشوده شود به روی معانی مترنم موسیقی، دیگر جدایی از آن برای آدمی میسر نیست. آدمی خودش را با موسیقی هم معنا می‌کند هم تماشا.

یک نمونه‌ی درخشان و دلربا از این جنس حکایت‌ها، روایتی است که سایه روی اجرای نوای پریسا گذاشته است. در این اجرا، حسین علیزاده سرپرستی گروه را به عهده دارد و تار می‌زند. پرویز مشکاتیان سنتور می‌نوازد و آهنگ آن ترانه‌ی مشهور «پیر فرزانه» محصول مشترک دوره‌ی جوانی این دو است. علی‌اکبر شکارچی کمانچه، محمدعلی کیانی‌نژاد نی و مرتضی اعیان تنبک می‌نوازد. آن‌چه در بالا می‌شنوید داستان سازها، نوازندگان، اشعار و قصه‌ای است که ساز و نوا در آن تنیده شده است، با صدای شاعر و از زبانِ اوست. شاید هم این قصه‌ی سایه است که در خلال نغمه‌ها و زخمه‌ها و ابیات مختلف منعکس شده است. هر چه هست، یکی از بهترین نمونه‌های روایتِ خودِ آدمی و آیینه‌گی موسیقی است برای شرح این حکایت. بشنوید به تأمل و حال.

‌ سماع درد

دردمندی در تنهایی خویش می‌گرید، در تنهایی خویش بر تنهایی خویش می‌گرید
یاران به همدردی می‌آیند، شادی یاران را به رقص برمی‌خیزند
می‌چرخند و می‌رقصند، دستی در کمر یکدیگر و دستی بر دل خویش
می‌چرخند و می‌رقصند
اما دامن ها از اشک خیس است و از آستین‌ها پاره‌های دل فرومی‌ریزد
سماع دردمندان؛ رقص درد
می‌چرخند و می‌رقصند، در فضا اشک‌های فروخورده موج می‌زند
در شب مه گرفته، هر ذره شبنمی، شبنم‌هایی که در بی سحری ناچکیده می‌نمود
می‌چرخند و می‌رقصند
رقصِ غم، رقصِ گریه
نی بی طاقت‌تر است، ناله سر می‌دهد
سنتور اشک می‌ریزد
بغضِ درد در تار، می‌ترکد
یاران سر به دوشِ هم اشکریزان می چرخند و می رقصند
تار به آهستگی می‌گرید، و کمانچه و نی زار می‌زنند
یاران به کرشمه‌ای اشک آلود باز به سماع رو می‌کنند
اما تار همچنان با دردِ خود می‌پیچد و کمانچه را نیز به بیان درد می‌کشد
نی بی تابی می کند
بار دیگر یاران نغمه همدردی را مکرر می‌کنند
هر یک سخنی می گویند، پند می دهند، التماس می کنند
اما آتشِ درد در جان‌ها گرفته است، و گزید و گریزی نیست
تار سخن می‌گوید
سینه‌اش را پیش هم‌نفسان می‌گشاید و دل دردمندش را با سر انگشتان خونین نشان می‌دهد
چه گذشته است و چه نگذشته است
دردی گلوگیر سخن را به اشک می‌آمیزد و زبان را می‌پیچاند
یاران در سنگینی درد خاموش ماندند
اینک خیال دوست که به یاری می‌آید، با تحسین و دعائی از سرسلسله دردمندانِ صبور؛ حافظ
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد … نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله‌ی عشاق مبادا خالی … که خوش آهنگ و فرح بخش نوایی دارد
نی به مدد سخن حافظ زبان می‌گشاید
یاران کف میزنند و دیگر شدن حال را شادی می‌کنند
کمانچه به پیشواز خیال دوست می‌رود، که می‌آید و می‌خواند:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید … که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش … زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید
و خیالِ دوست به سماع دردمندان می‌پیوندد، از وفاداری و پایداری سخن می‌گوید
و مزه‌ی شب نرسیده‌ی وصل را در مزاق دردمندان می‌کارد
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه … که من در ترک پیمانه دلی پیمان‌شکن دارم
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده برهم نه … که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل … چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم
سِزَد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی … چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم

منبع

(این پست کلا ۱,۴۵۳ بار دیده شده که ۱ بار آن برای امروز بوده)

3 thoughts on “سماع درد؛ روایت هوشنگ ابتهاج بر اجرای نوا جشن هنر ۱۳۵۵

  1. خصوصی جان بسی لذت بخش بود…خصوصیِ عزیز فایل تصویری کنسرت نوای بانو پریسا با همراهی استاد علیزاده هم برای دانلود در سایت وجود داره؟
    اگر نیست میتونم درخواست بدم که لطفا در سایت قرار بدید..؟سپاسگزار از لطف بی دریغ شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *