ده تصنیف از پرویز مشکاتیان – تصنیفهای برگزیدهی مشکاتیان با خوانندگی شجریان به انتخاب خصوصی
انتخاب تصنیفها برمبنای سلیقهی شخصیست
«پرویز مشکاتیان» آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده سرشناس سنتور،استاد دانشگاه و پژوهشگر نامی ایران بود. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۳۴ در نیشابور به دنیا آمد. او مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش «حسن مشکاتیان» آموخت. در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد و به آموختن «ردیف میرزا عبدالله» نزد «نور علی خان برومند» و ردیف موسیقی سنتی نزد «دکتر داریوش صفوت» پرداخت.
مشکاتیان از سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد ولی پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفاء داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ و بعدتر در اوایل دهه ۷۰ با محمدرضا شجریان همکاری داشت.
«پرویز مشکاتیان» در سال ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
۱: شیدایی، از آلبوم آستان جانان، شعر: حافظ
۲: یادباد، از آلبوم بیداد، شعر: حافظ
۳: جان جهان – از آلبوم نوا مرکبخوانی، شعر: مولوی
۴: صبح است ساقیا، از آلبوم دستان، شعر: حافظ
۵: قاصدک، از آلبوم قاصدک، شعر: مهدی اخوانثالث
۶: جان عشاق، از آلبوم جان عشاق، شعر: حافظ
۷: ساقی – از آلبوم طریق عشق، شعر: حافظ
۸: دود عود، از آلبوم دود عود، شعر: مولوی
۹: زلفای قجری، از آلبوم خراسانیات، شعر: ملکالشعرا بهار
۱۰: رزم مشترک، شعر: برزین آذرمهر
۱۲۸kbps – ۱۰۱.09MB : مستقیم | آپلودبوی
پخش آنلاین ده تصنیف از پرویز مشکاتیان :
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آئینه صافی است غباری دارد
وز خدا میطلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی
زین دایره مینا خونین جگرم میده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
🎶🎶🎶🎶
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد یاد باد
گرچه صد رود است از چشمم روان
زنده رود باغ کاران یاد باد یاد باد
🎶🎶🎶🎶
جان جهان دوش کجا بودهای
نی غلطم در دل ما بودهای
آه! که من دوش، چه سان بودهام
آه که تو دوش، کرا بودهای
رشک برم کاش، قبا بودمی
چون که در آغوش، قبا بودهای
زهره ندارم، که بگویم تُرا
بی من بیچاره، چرا بودهای
آینه ای رنگ تو عکس کسیست
تو زِ همه رنگ، جُدا بودهای
رنگ رُخ خوب تو، آخر گواهست
در حرم! لُطف خدا بوده ای
🎶🎶🎶🎶
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
🎶🎶🎶🎶
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید
که دروغی تو دروغ، که فریبی تو فریب
قاصدک هان ولی، راستی آیا رفتی با باد
با توام آی! کجا رفتی آی!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی، طمع شعله نمی بندم
اندک شرری هست هنوز
قاصدک، ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
🎶🎶🎶🎶
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست
و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
🎶🎶🎶🎶
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناول ها
که عشق آسان نمود اول ، ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافهی کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیرمغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل
همه کارم ز خود کامی به بد نامی کشید
نهان کی ماند آن رازی کزاو سازند محفل ها
🎶🎶🎶🎶
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
🎶🎶🎶🎶
گفتی، که ممیر وختی موُ لبیکمه گفتم
هی هی، به خدا خوب تو گفتی؛ مو شنفتم
ای شیرِ نر عشق… تقلای مو پوچه
ای بوده مقدر، که به چنگال تو بفتم
تا زور دری؛ تیز بزن بازوی صیاد…
مو کفترِ جون سختم و آسون نمیفتم…
گفتم که به پایت؛ نخله خار مو امشو
با جاروی مژگون سر راه تو رَ رفتم
دیشو به خیال صدف سینه ی ماهت
🎶🎶🎶🎶
همراه شو عزیز!! همراه شو عزیز!!
تنها نمان به دَرد کاین دَرد مُشتــرک
هَرگز جُـدا جُـدا، درمان نمیشود!!
دُشــوار زندگی، هرگـز برای مـا
دُشوار زندگی، هرگز برای ما!!
بی رزم مُشتــرک!! آسان نمیشَــود
تنها نَمان به درد!!
هَمراه شو عزیز هَمراه شو عزیز
تنها نَمان به درد!! کاین دَرد مُشتــرک!!
هَرگز جُـدا جُـدا، درمان نمیشود!!
دُشــوار زندگی، هرگـز برای مـا
دُشوار زندگی، هرگز برای ما!!
بی رزم مُشتــرک!! آسان نمیشَــود
واقعا این گنجینه ای است در دست شما به امانت مید است در حفظ و انتشار آن از تضییع حقوق ناشر و مولف جلوگیری نمایید