به تماشای آبها
مروری است بر زندگی و آثار استاد حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده
تهیه کننده و کارگردان: علیرضا میراسداله
دانلود با لینک مستقیم – دانلود از آپلودبوی
پخش آنلاین به تماشای آبها :
حسین علیزاده، آهنگساز، ردیفدان، پژوهشگر و نوازنده تار و سهتار، در شهریور ۱۳۳۰ در محله سید نصرالدین به دنیا آمد. تحصیل در هنرستان موسیقی و بعدتر دانشکده هنرهای زیبا، موسیقی را ابزاری کرد در دستان او تا با تخیل شگفت انگیزش، از خیال، واقعیتی گوشنواز بیافریند.
حضور علیزاده در جشنواره جاز لندن فرصت ساخت مستندی از زندگی و آثار او را برای علیرضا میراسدالله فراهم کرد. فیلمی که داستان پیوند خوردن این هنرمند با موسیقی و ساز را روایت میکند.
اولین تصاویر فیلم حسین علیزاده را نشان میدهد، در صحنهای با پس زمینه نورافکن تصویربردار کنار چند ساز در تاقچه. علیزاده برای امتحان کردن کیفیت ضبط صدا تا سه میشمارد و دستانش را چند بار بر هم میزند و تصویر قطع میشود به پرواز کبوتری سفید. روایت زندگی حسین علیزاده، از کودکی و با پرواز خیالش آغاز میشود.
متولد جنوب تهران است و در محدوده امامزاده زید بازار به مدرسه میرود. بازار را به “تونلی سحرآمیز” تعبیر میکند که “پر از رنگ و بو و ریتم” بود. بازار در تخیل کودکی علیزاده “پرده سینما” بود که با ورود به آن داستان روزش را میساخت.
بیش از هر واژهای “خیال” و “تخیل” بر زبان این نوازنده جاریست. پیش از او کسی در خانوادهاش اهل موسیقی نبود و درگیر شدنش با ساز و نغمه را “کار سرنوشت” و “اتفاقی” میداند.
برای وارد شدن به دنیای هنر در هنرستان موسیقی ثبت نام میکند. به رغم علاقهاش به ویولون، به تشخیص حسین دهلوی، تار را انتخاب میکند. زودتر از زمان مقرر، به اصرار، در کلاسهای آهنگسازی حسین دهلوی شرکت میکند. از عهده کار برمیآید و حتی کار به جایی میرسد که “بعدها برای سال بالاییها” آهنگ میسازد.
او امروز به استاد موسیقی سنتی ایران مشهور است اما زمانی که هنرمند، راوی داستان میشود میگوید که جاذبه موسیقی برایش به موسیقی ایرانی محدود نمیشود؛ به همان اندازه هم موسیقی کلاسیک را جذاب میداند و “پر آوا و رنگ و وسعت بخش تخیل”.
(اگر قطعه عصیان او را گوش کنید علاقه اش به موسیقی کلاسیک و به خصوص استراوینسکسی را درک می کنید.)
بعد از پایان تحصیلات در هنرستان در کانون پرورش فکری، مشغول به کار و تدریس میشود و برای کودکان آهنگ میسازد. مربی حسین علیزاده در کانون، شیدا قرچه داغی است، کسی که علیزاده اعتماد به
نفسش در کار را مدیون او میداند. همزمان با کار در کانون پرورش فکری، در کنار آهنگسازی برای کودکان، به تعبیر خودش، در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی “برای پیرمردها آهنگ” میسازد.
یک سال پیش از انقلاب اسلامی ایران، حسین علیزاده به همراه پریسا در کنسرت نوا در جشن هنر شیراز ساز میزند. این اجرا که در ۲۶ سالگی علیزاده اتفاق افتاد، خیلی مورد استقبال مردم قرار میگیرد و باعث شهرت او میشود.
انقلاب شرایط و فضای کاری علیزاده را هم تحت تاثیر قرار میدهد. آثاری تولید می کند با حس و حال دوران و کارهایی که به رایگان در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
بعد از انقلاب، جمعی از هنرمندان، آثاری را تولید کردند و در قالب مجموعه “چاووش” منتشر کردند. علیزاده در کنار محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان در تولید این آثار سهیم است.
نینوا یکی از کارهای علیزاده است که بیشتر شنیده شده است، ادای دینی شاید به موسیقی ارکسترال. او در توضیح انگیزه ساخت این کار میگوید که ایده ابتدایی این کار “همراهی با سایه [هوشنگ ابتهاج] بود، که مشغول سرودن مثنوی بود”.
حسین علیزاده در ادامه میگوید: “بعد از ضبط، کار را پیش سایه بردم و او گفت که این کار حیف است که زیر کلام من بیاید، البته خود من هم این را باور داشتم”.
اما در نهایت جوهر کار انعکاس زندگی هنرمند در سالهای ابتدایی دهه شصت شمسی میشود. خاطرات روزهایی که به تعبیر حسین علیزاده “تلخیهایش بیشتر [از شیرینیهایش] بود”.
از این توضیح در عین حال برداشت میشود که علیزاده خودش و کارش را باور داشته و دارد. همکاری با ابتهاجی که شاعر شناخته شدهای است و سالها در رادیو ملی ایران متصدی موسیقی بوده است میتواند برای آهنگسازی جوان آرزو باشد. اما علیزاده کارش را به تنهایی منتشر میکند.
از تک نوازی تا موسیقی فیلم
حسین علیزاده موسیقیدانی است که خود را محدود به یک قالب و زمینه کاری نمیکند. با خوانندگان بزرگی مثل شجریان و ناظری کار کرده است. موسیقی فیلم میسازد و در تکنوازی بر صدر نشسته است.
علی حاتمی برای ساخت موسیقی فیلم دلشدگان از او میخواهد که با همکاری حسین دهلوی موسیقی فیلم را بسازد، علیزاده پیشنهاد میکند که کار را استادش به تنهایی انجام دهد و اگر جایی، شاید در اجرا، نیاز به کمک بود، او “در اختیار است.” میگوید به او گفتم “شریکی نمیشود موسیقی فیلم ساخت” و زمانی ساخت کار را میپذیرد که استاد میگوید: “همه کار را خودت در اختیار بگیر.”
حسین علیزاده چهار سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر در بخش بهترین موسیقی فیلم را در کارنامه خود دارد و به همراه مجید انتظامی رکورد دار بیشترین سیمرغ بلورین در موسیقی است. این واقعیت شاهدیست بر مهارت او در حوزه موسیقی فیلم. رنگ و تصویر و حرکت را به صدا در میآورد. فیلم را از زبان سازهایش روایت میکند. صورت را میبیند و به زبان ترجمانی داستان را برای گوش مخاطب بازگو میکند.
در همکاری با خواننده سازش را برای همنوایی کوک نمیکند، همآواز میشود. ساز را به آواز وا میدارد. انگار که خواننده و ساز در مناظرهاند. یا در جایی مثل “فریاد” در همکاری با شجریان، ساز در کنار خواننده فریاد میزند، پس زمینه صدا نیست، همراه خواننده است، دست در دست، شانه به شانه.
شهرتش به ایران محدود نیست و در جهان شناخته شده است؛ سه بار، برای آلبومهای فریاد،بی تو به سر نمیشود و به تماشای آبهای سپید نامزد جایزه گرمی شده است.
علیزادهای که داستان زندگیش را روایت میکند ۶۲ ساله است با گرهی بین ابروانش و ریشی که به سپیدی میگراید. اما هنوز از موسیقی با اعجاب سخن میگوید و ذهنی که حالا پر است و از آهنگ و خاطره، هنوز ویژگی عمدهاش خیالپردازیست، خاطراتش را حتی با شوری کودکانه تعریف میکند.
کارهای حسین علیزاده راز آلود است، حرف میزند، در عین حال واقعیت است، واقعیت امروز ما، دیروز خودش. در جایی از فیلم میگوید که در کودکی در “واقعیت خیالش” زندگی میکرده. راز کار حسین علیزاده تجسم خیال است در نوا.