مقالات اختصاصی خصوصی: موسیقی مردمی؛ بخش اول
دوستان عزیز سلام.
قصد داریم با یاری دوستان، سلسله مقالاتی دربارهی موسیقی در سایت قرار دهیم.
نویسندهی این مقاله جناب محمد مصطفی مهربانی هستند که این نوشته را به صورت اختصاصی برای خصوصی نوشتهاند.
حقوق معنوی این نوشته برای خصوصی محفوظ است.
موسیقی مردمی
بخش اول: تقابل موسیقی ردیفی و مردمی در بین موسیقیدانان
سخن گفتن از موسیقی مردمی و به گواه آهنگساز شهیر و توانمند این عرصه سعید مهناویان موسیقی که به خاطر تحقیر، بر آن موسیقی کوچهبازاری نام نهادند بسیار مشکل و حساس است.
موضوعاتی که جایگاه اجتماعی والایی بین نخبگان جامعه دارد، هرگونه مطرح شود پیامدهای مثبت و فاخری برای طرح کننده آن خواهد داشت اما موضوعاتی که نه از روی علم و عقل که بر مبنای تعصب و نگاههای تکبعدی به پایینترین جایگاه اجتماعی سقوط میکند هر آنگونه که مطرح شود پیامدهای منفی و سختی را برای طرح کننده آن خواهد داشت و سخن گفتن از موسیقی مردمی که به گواه تاریخ، نخبگان جامعه موسیقی و صاحبان قدرت ما به دلایل متعدد تلاش کردند در نگاه مردم به جایگاه موسیقی سطح پایین و مبتذل سقوط کند همینگونه است.
آری، امروز سخن گفتن از موسیقی مردمی و اساتید توانمند و بسیار بزرگ آن چون منوچهر گودرزی، یدالله بدر، سعید مهناویان و… بسیار مشکل است چون ما نه با منطق و علم که با تعصب و بیخردی مواجه هستیم و در طول تاریخ تقابل علم و تعصب حداقل در کوتاهمدت با پیروزی تعصب همراه بوده است.
اما در این نوشتار تلاش میکنیم با زبانی فنی و منطقی گریزی مختصر به بخشهایی از این موضوع بزنیم و مایه روشنگری و آگاهی جویندگان حقیقت باشیم و سرنخهایی را از این موضوع به اهل فن ارائه دهیم.
تاریخچه موسیقی مردمی فاخر ایران به صدسال اخیر باز میگردد و در دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی با ورود آهنگسازانی چون یدالله بدر، سعید مهناویان و… به جایگاه والایی از نظر فنون موسیقی رسید و در این بین آهنگساز و شاعر نخبه و صاحب سبک سعید مهناویان جایگاهی ویژه دارد که پرداختن به آن خود نوشتاری جداگانه میخواهد.
در ابتدا لازم است اشارهکنیم در این نوشتار نگاهی به کلیت موسیقی مردمی داریم و منطقی است با نگاه به حجم کلی تولیدات موسیقی مردمی آن را مورد قضاوت قرار دهیم و نه با اشاره به یک یا دو اثر.
منتقدان موسیقی مردمی، جایگاهی که این موسیقی اجرا میشد را دستآویزی برای سرکوب آن قراردادند ولی غافل از اینکه چهبسا موسیقی ردیفی و آوازی ما در محافل خصوصی زیادی اجرا شد و آن محافل نیز مجلس عیش و نوش بود! اگر بخواهیم نکته بینانه نگاه کنیم ما نتوانستیم به موسیقی فرای از اینکه در چه مکانی اجرا میشود نگاه کنیم و صرفاً ارزش هنری موسیقی را از نظر تخصصی مورد کاوش قرار دهیم و از این نکته مهم غافل شدیم. برای مثال اگر اشعار حافظ در مجالس لهو و یا مجالس وعظ استفاده شود و یا اگر موسیقی مردمی در مجالس لهو و یا مجالس وعظ استفاده شوند هیچکدام دلیلی بر رد و یا تائید آن شعر و موسیقی نیست.
با نگاهی به اشعاری در موسیقی مردمی استفاده میشود شاهد نگرش بسیار مهم و جدیدی در اشعار هستیم. موسیقی کلاسیک و ردیفی ما اغلب بر مبنای اشعار مستور، پوشیده، استعارهای و اشارهای شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی و…. اجرا میشد اما موسیقی مردمی با ورود خود این ساختار را شکست و مضامین و معنا را بهصورت کاملاً صریح و مستقیم و کاملاً قابلفهم برای عموم مردم عرضه کرد و اینچنین مورد هجوم واقع شد ولی به سخیف بودن اشعار و محتوا محکوم شد. بهواقع نه موسیقی مردمی که ما فهم و بینش عموم مردم را سخیف خواندیم!
تاریخچه موسیقی دستگاهی و ردیفی ما گویای آن است این موسیقی قبل از فراگیر شدن رادیو بین عموم مردم، فقط متعلق به طبقه خاصی از جامعه بوده است و تافته جدا بافتهای بوده که تا به امروز نیز در همه این سالها این خصلت خود را حفظ کرده است. موسیقیدانهایی که در این موسیقی فعال بودهاند همیشه خود را فراتر از ژانرهای دیگر موسیقی دانستهاند و به دیده تحقیر و تکبر به آنها نگاه کردهاند تا به حدی که از آوردن نامهای خود در کنار خوانندگان و موسیقیدانان مردمی ابا داشتهاند. کافی است به نظرها و نوشتارهای استادهای بزرگی که در موسیقی ردیفی فعال بودند نگاهی داشته باشیم تا بهطور مستقیم به این مطلب پی بریم اما موسیقی مردمی همیشه خود را آمیخته با عام مردم در عمل و اجرا نشان داده است و در برابر تمام انتقادات با تمرکز روی فنون موسیقی، فعالیت خود را پیش برده است.
بررسی آثار بزرگان موسیقی آوازی چون تاج اصفهانی، گلپا، ایرج، بنان، قوامی، شجریان و… به ما نشان خواهد داد در هنر ترانهخوانی سراسر فن و قدرت بودهاند و میتوان خوانشهای مهم و قدرتمندی از آنها شنید اما این سطح از مهارت نباید باعث شود به سرکوب خوانندگان ژانرهایی چون موسیقی مردمی روی آوریم و بهتر است عادلانه و بهدوراز تعصب خوانشهایی که در موسیقی مردمی شده است را مورد کاوش قرار دهیم. با دقت به خوانش خوانندگانی چون قاسم جبلی، داوود مقامی، امانالله تاجیک، احمد معینی، جواد یساری، معین، عباس قادری، کمال وفایی و… درخواهیم یافت اجراهای آنها سراسر فن، قدرت، لطافت و ظرافت است و آنها از نظر توانمندی ارائه صدا، توانمندی خوانش اشعار و کندهکاریها و لحن و تأکیداتی که روی اشعار نیاز است به معنای واقعی استادی خود را ثابت کردهاند.
گاها شنیده میشود به عدم سواد موسیقی خوانندگان مردمی خرده گرفته میشود؛ نباید بر ما پوشیده بماند بعضی از خوانندگانی که در آواز اصیل فعالیت داشتند مانند ایرج، محمودی خوانساری و… درعینحالی که خوانندگانی شهیر و پرتوان بودند در کلاسهای آواز و ردیف آوازی شرکت نکردند و به این بهانه نمیتوان خوانندگان موسیقی ردیفی و موسیقی مردمی را تحقیر کرد.
یکی از خدمتهای بزرگی که موسیقی مردمی به هنر و فرهنگ ایرانزمین کرد زنده کردن ابعاد مختلف موسیقی ایرانی است. علیاکبر فراهانی و فرزندانش میرزا عبدالله و آقا حسینقلی در دوران قاجار و در دوران معاصر اساتیدی چون درویش خان، علینقی وزیری و تعدادی دیگر از بزرگان موسیقی ردیفی طی سالهای زیادی و با تلاش و هوشمندی فراوان از گوشه گوشهی ایران ملودیهای موسیقی را جمعآوری کرده و تا حد امکان آن را پرورش و کامل کردند و در قالب موسیقی ردیفی ثبت و ماندگار کردند اما غافل بودند که فرهنگ و موسیقی ایرانزمین نه به مرزهای جغرافیایی صدسال اخیر بلکه به مرزهای دوران هخامنشیان برمیگردد. در آن دوران مرزهای ایران شامل بسیاری از کشورهای همسایه از جمله عربزبانان بود پس میتوان نتیجه گرفت موسیقی عربی نیز بخشی از هویت موسیقی اصیل ایرانی است و نباید آن را از موسیقی حذف کرد اما بزرگان موسیقی ردیفی، موسیقی عربی را نهتنها حذف کردند که موسیقی مردمی را به جرم واردکردن چنین موسیقیای در آثار خود محکوم کرند و اجازه خودنمایی به این موسیقی در برنامههای فاخر خود چون سری برنامه گلها نداند.
با چنین استدلالی اگر به فرض محال منطقهای جغرافیایی از ایران امروزی جدا شود باید موسیقی آن را ایرانی ندانست؟! با پرسشی ساده آشکار میشود مخالفت با موسیقی مردمی از منظر فنی و منطق بههیچعنوان صحیح نبوده است و این خطای بزرگ موسیقیدانان ما بوده است.
در پایان لازم است به این نکته نیز اشاره کنیم همانگونه که در ۴۳ سال اخیر شاهد تولیدات سخیف و بشدت کم کیفیتی در زمینه موسیقی آوازی و ردیفی بودهایم در موسیقی مردمی نیز چه در دوران پهلوی و چه در ۴۳ سال اخیر گاها شاهد تولیدات کم کیفیتی در این ژانر بودهایم و علت چنین مشکلی را نه در نوع موسیقی که در شیوه مدیریت و سیاستگزاریهای کلانی که برای موسیقی بوده است باید جستجو کرد.
به امید روزی که موسیقی به جایگاه اجتماعی حقیقی خود برسد.
محمد مصطفی مهربانی (بیدل) | اردیبهشت ۱۴۰۰
اتفاقا هنرمندان اگاه و دانا نظیر استاد بنان و استاد شجریان هرگز موسیقی مردمی را انکار نکردند و بالعکس آنرا نیاز مردم می دانستند البته برای طبقه خاصی از مردم که مثلا بدلیل شغل نیاز به موسیقی خاص داشتند.
اختلاف محتوا و اهداف دو موسیقی اصیل و مردمی خودبخود باعث طبقه بندی این موسیقی ها و تفکیک شان می شود. هدف موسیقی اصیل اعتلای روح و بفکر فروبردن شنونده ست (نقل قول از استاد شجریان) و البته هدف موسیقی مردمی چنین نیست.
همین نکته جایگاه و ماندگاری این دو سبک موسیقی را تبیین میکند و بنابراین بالا یا پایین رفتن جایگاه شان متاثر از این نکته ست نه لزوما نگاه تحقیر آمیز اساتید موسیقی اصیل ایرانی.
با سپاس از زحمات سایت خصوصی . منبع یا منابعی که ایشان در این نوشته از آن استفاده میکنند چیست. چون هیچ ارجاعی ندارد؟!! ضمن اینکه عکس استفاده شده متعلق به دهه ۴۰ یا پنجاه است و نه دو دهه اول قرن ۱۳ خورشیدی ؟
درود و مهر
چون مقالات تحلیلی است پس طبیعتا
اکثر متن برداشتهای شخصی من از اتفاقات است و هیچ نقل قولی از جایی نیست..
و بخش هایی از متن هم حاصل گفت و شنودهای شفاهی با اساتید موسیقی ردیفی و مردمی بوده
سپاس از شما
🙏
حق با شماست. همینکه با این جدیت و دقت بارها هدف طعن بوده اید باز بدون کوچکترین بی احترامی به هیچکس کار شاق تحقیق در این گونه موسیقی را ادامه میدهید به فرهنگ و موسیقی ما بسیار خدمت میکنید. مگر به خاندان بزرگ فراهانی عمله طرب یا مطرب نمیگفتند.؟در غرب هم حکایت همین است و موسیقی برای حفظ خود مجبور به سازش با نهاد کلیسا و قدرت سیاسی بوده ، از باخ گرفته تا موتزارت و …..خود شما به درستی اشاره کردید که اساتید موسوم به موسیقی فاخر بارها از اهمیت موسیقی موسوم به کوچه باغی و تاثیری که از آن گرفته اند تاکید کرده اند.
با تشکر از جناب نوبسنده و استدلال های محکمشان
شخصا یا موسیقی مردمی را تحقیر نکرده ام یا در مواردی معدود از سر نادانی و خامی با بعضی از طرفداران این موسیقی درست رفتار نکرده ام. اتفاقا بارها گفته ام سال هاست برخی مدعیان شناخت موسیقی فاخر و خوانندگان توانایی چون گلپایگانی یا با خواننده با حجم صدای بالا یعنی جناب ایرج را با الفاظی از جنون امیر یا مضحک تر از ان بهترین خواننده تاریخ می دانند لااقل به صدای عباس قادری گوش کنند …گر چه دانش موسیقایی به من می گوید در حوزه موسیقی دستگاهی یا موسیقی ایرانی ازاد از ردیف است که بزرگترین موسیقیدانان ما امثال مشکاتیان لطفی علیزاده شجریان کامکارها سیامک آقایی و …..و بسیاری دیگر انقلابی مدرن در حوزه تخصصی خود ایجاد کرده اند و اتفاقا بارها از اقای لطفی بدون ارزشداوری مشخصات و فنون موسیقی به مطربی را شنیده ام و ایشان خود نمونه ان را اجرا کرده. اما موارد ایراد نوشته های عالمانه شما:نداشتن ارجاع چه مصاحبه مجله کتاب و ….ضعف انکار ناپذیر هر نوع مقاله تحلیلی و بهانه هایی چون برداشت شخصی ناقص این اصل بدیهی نیست. حتی طرفداران موسیقی به زعم شما مردمی از اصصطلاخاتی چون کوچه باغی بازاری مطربی استفاده میکنند و به هیچ میتوان نمی توان نتیجه گرفت تحقیر این نوع موسیقی سخیف خواندن فهم عموم مردم است. بلکه در بدتربن حالت نشان بیزاری فرد از این نوع و نااگاه دانستن طرفداران نسبت به موسیقی خوب است.
اوردن اسامی ای خوانندگان بسیار توانایی چون امیر خواجه نژاد و حسین گلپایگانی که نه اثار اوازی چندان استانداردی در حوزه موسیقی دستگاهی دارند و نه از بسیاری گوشه های ردیف بی اطلاع هستند کنار بزرگان چون بنان، تاج و فراموش کردن نوابغی ، ظلی، طاهزاده، قوامی ، اقبال السطان، قمر، حتی خوانندگان با توانایی کمتر چون شهیدی ، پریسا، و هنگامه اخوان، شاه زیدی لغزش مهمی در نوشته های جنابعالی است.
در پایان صمیمانه تشکر میکنم که باعث شدید بدون احساس خجالت از دانش جنابعالی در این نوع موسیقی استفاده کنم و مستدل و با معبار هنر موسیقی مدعیان فصل فروشی که اسم گنده می اورند و جهل خود را دانش جلوه می دهند را با جهل شان آشنا کنم و مهم تر خودم بیشتر از زیبایی های این موسیقی لذت ببرم.